چکیده:
دشت میانکوهی «زیبری» گسترهای بهوسعت تقریبی 120 کیلومترمربع را در شمالشرقی شهرستان اسلامآبادغرب فراگرفته و بهعنوان نمونهای کوچک از اکوسیستم زاگرس به دو بخش با تفاوتهای مشخص در توپوگرافی، منابع آب، زمینهای زراعی و مرتع، تقسیم میشود. این دشت در سال 1388 مورد بررسی روشمند باستانشناختی قرار گرفته و بهدلیل وجود پارهای مشخصات طبیعی و جغرافیایی، همچون: قرارگیری در حدفاصل دشتهای ماهیدشت و اسلامآباد در پژوهش حاضر بهعنوان نمونهی موردی در تحلیل نظامهای زیستگاهی دوران روستانشینی در زاگرسمرکزی استفاده شده است. در این پژوهش که با طرح پرسشهایی دربارهی وضعیت استقرارها در مراحل چهارگانهی دوران روستانشینی آغاز شده بود، با مطالعهی ویژگیهای ظاهری و تکنیکی قطعات سفالی، جدول گاهنگاری نسبی دشت تهیه شد و در ادامه با استفاده از ترکیب نتایج گاهنگارانه و اطلاعات جغرافیایی و اقلیمی، بافت محیطی و الگوی مکانی-زمانی استقرارها در پیوند با مسائل معیشتی ساکنان دشت تحلیل شد. بر اساس نتایج این پژوهش در دورهی روستانشینی آغازین با استقرار در «منطقهی بارور» و در نقطهای کانونی و حاصلخیز، یکجانشینی در دشت آغاز شده است. نحوهی پراکندگی محوطهها در دورهی روستانشینی قدیم نیز تابعی از مؤلفههای طبیعی شامل زمینهای کشاورزی مناسب و مسیرهای طبیعی است که نشانهی تداوم شیوهی معیشت کشاورزی است. در دورهی روستانشینی میانی، علاوهبر افزایش بیش از سهونیم برابریِ تعداد محوطهها و پراکندگی گسترده در تمام دشت، شاهد رشد ابعاد آنها نیز هستیم. در این دوره با دو گروه استقرارگاه، شامل محوطههای نزدیک به منابع آب و زمینهای آبرفتی قابل آبیاری و محوطههایی در دامنههای مرتعی، سنگلاخی و غیرقابل آبیاری مواجهیم. درنهایت، در دورهی روستانشینی جدید شاهد کاهش آهنگ رشد استقرارهای دایمی و موقت به نشانهی کاهش رشد طبیعی جمعیت هستیم. الگوی استقراری این دوره گویای وابستگیِ همزمان به زمینهای کشاورزی و دامنههای مرتعی بهدلیل تکیهبر دامداری روستامحور و چراگاهگردی است.