چکیده:
یکی از بحثهای فقیهان در «کتاب الحدود»، سبالنبی یا همان توهین به پیامبر(ص) است. روایات این باب، بهشرط ایمن بودن شنونده از ضرر جانی، مالی و عِرضی، بر وجوب قتل مرتکب آن اتفاق دارند. بسیاری از فقیهان نیز بر این مسئله ادعای اجماع نمودهاند؛ البته، حدی یا تعزیری بودن این حکم موردِتردید است. مشهور فقیهان از دیرباز این مسئله را در «کتاب الحدود» بحث نمودهاند و ظاهراً آن را از باب حد میدانند. باوجود این، شواهد و قرائنی وجود دارد که نشان میدهد کشتن سابالنبی نه از باب حد است و نه از باب تعزیر؛ بلکه حکمی خاص است و نظر مشهور مبنی بر حدی بودن را خدشهپذیر میکند. مقالۀ پیشِرو با بهرهگیری از روش تحلیلی و توصیفی و مراجعه به منابع کتابخانهای، از یکسو با بیان شواهد موجود درپیِ اثبات این مدعا است و از سوی دیگر، مواردی همچون لزوم یا جواز اجرای این حکم و نیاز یا بینیازی به اذن حاکم در اجرای این حکم را بررسی میکند. بدیهی است با توجه به آثار خاص حدود یا تعزیرات، ثمرات متفاوتی بر این مسئله بار میشود.
One of Jurisprudents` debates in the book of al-hodud (determined punishments chapter), is of sabb al-nabi crime referring to insulting the prophet Mohammad (s.a). The traditions of this chapter agree to the necessity of killing its offender provided that his killer is safe from causing the loss of his life, property and decency, and a large number of jurisprudents claim the consensus on this matter. But what is doubtful, is whether this precept is be a had penalty or ta`ziri (discretionary) one. The famous jurisprudents have already discussed this precept in al-hodud chapter, and it seems that they consider it to be a had penalty. But there are some circumstances of evidence that killing of the sabb-al-nabi is not a matter of had penalty or ta`ziri one, but it is especial ruling, and it makes the famous viewpoint of being a had penalty, partly problematic.
Describing the existing evidence, this paper, on the one hand, seeks to show this claim, and on the other hand, examines the cases as the necessity of executing the percept or permissibility of it, or the need for the permission of the ruler to enforce the ordinance, or its needless of it. Obviously, given the special effects of the had penalty or ta`ziri one, there are different results which govern on this issue. This research has used a library and analytical method.
خلاصه ماشینی:
این استثنا در فقه در لسان برخی از روایات مطرح شده است: مثلا در روایت هشام از امام صادق7، امام7 حکم قتل را قبل از اینکه شنونده جرم او را به داوری نزد امام7 ببرد، جایز میدانند (حر عاملی، 1409ق: ج28، ص337).
بنابراین، پرسش اصلی این مقاله این است که ماهیت حکم قتل سابالنبی چیست؟ از سوی دیگر، در این باره پرسشهایی فرعی نیز مطرح میشود، از جمله اینکه: این حکم (قتل) واجب است یا جایز؟ مفهوم جواز در این حکم چیست؟ آیا نیاز به اذن حاکم دارد یا خیر؟ مراد از اذن حاکم چیست؟ ادله و قرائن حد یا تعزیر بودن یا نبودن آن چیست؟ چه ثمراتی بر این تعیین ماهیت بار میشود؟ ضرورت پژوهش نیز از همین پرسش اخیر مشخص میشود.
حدی بودن حکم قتل سابالنبی فقیهان بسیاری این حکم را از باب حد میدانند: مثلا میرزاجواد تبریزی در ارشادالطالب اجرای حدود را وظیفۀ حاکم و کسی که حاکم به او اجازه داده، دانسته و یکی از مواردی را که حاکم اذن عام در این مورد داده است، سبالنبی میداند.
6-2-5 برخی فقیهان در تبیین مفهوم تعزیر گفتهاند: تعزیر در مواردی واجب میشود که فردی مرتکب فعل قبیحی شود یا در واجبی اخلال ورزد که در شرع برای آن حد و اندازهای معین نشده است یا اینکه مقدار آن در شرع معین شده اما شرایط اقامۀ آن کامل نشده است (قمی سبزواری، 1421ق: ص597)؛ اما دربارۀ سابالنبی عقوبت قتل معین شده است؛ از این رو، نمیتواند از باب تعزیر باشد.