چکیده:
در این مقاله میخواهم به بررسی جنبههای خاص اخلاقی، روندی که جهانی شدن طی سالهای اخیر در پیش گرفته است، بپردازم. من در مورد روشهایی که آنها، یعنی کشورهای صنعتی توسعه یافته، روند جهانی شدن را انتخاب نمودهاند که در آن برخی از ضوابط اخلاقی اصولی نقض گردیده است، بحث خواهم کرد. در جای دیگر ، من در مورد اصلاحات در نهادها و سیاستهایی که بر روند جهانی شدن تأثیر گذاردهاند، بحث کردهام، این سیاستها و نهادها، اگر چه ممکن است منافع کشورهای صنعتی توسعه یافته و یا حداقل منافع خاصی را در آن کشورها تأمین کرده باشد، منافع دنیای در حال توسعه، و به خصوص منافع مردم فقیر را در آن کشورها به هیچ عنوان تأمین نکرده است. من پیشنهاد کردم چنانچه اصلاحات جدی در حکمرانی صورت نگیرد، حقانیت نهادها تضعیف خواهد گردید؛ اگر اصلاحات جدی در عمل صورت نگیرد، بهبود وضعیت آنها با تأخیر قابل ملاحظهای مواجه خواهد شد. اگر چه نیروی پر قدرتی برای تسریع جهانی شدن وجود دارد – به ویژه، کاهش هزینههای حمل و نقل و ارتباطات – گامهای برداشته شده برای جهانی شدن میتواند اجتنابپذیر باشد. بعد از جنگ جهانی اول، کاهش قابل توجهی در جریانهای سرمایه و تجارت رخ داد (نسبت به مقدار تولید ناخالص داخلی - GDP). امروزه، در میان کشورهای پیشرفته، آگاهی روزافزونی در مورد بخشهای تاریک جهانی شدن بهوجود آمده است، مانند آنکه تروریسم نیز میتواند آسانتر از مرزها بگذرد. اما، کشورهای در حال توسعه، دیر زمانی است که بسیاری از قسمتهای تاریکتر جهانی شدن را تجربه کردهاند.
خلاصه ماشینی:
"اندونزی یکی از آن موارد عجیبی است که باید مدنظر قرار گیرد، کشوری که صندوق بین المللی پول FMI 22 میلیارد دلار برای جلوگیری از ورشکستگی بانکهای غربی، به آن وام پرداخت کرد، اما، مجددا اصرار ورزید تا یارانه(سویسید)های غذا و انرژی که به افراد فقیر تعلق میگرفت، کاهش یابد-به این دلیل که پول کافی وجود ندارد(در حالی که این هزینهها تنها بخش بسیار کوچکی از آن چیزی بود که برای نجات بانکها به کار گرفته شده بود).
این سازمان در برخورد با مشکلات حاصل از نارسایی بازار شکست خورده است(همانطوری که قبلا بدان اشاره شد، کشورهای فقیر در نهایت خطر مرتبط با نوسانات نرخ بهره و نرخ مبادله را متحمل میشوند)، و سیاستهایی مانند خصوصیسازی بازار سرمایه را تحمیل میکنند که شواهد بسیار نشان میدهد آنها سبب بیثباتی بیشتر میشوند-اما آن سیاستها سبب رشد اقتصادی بیشتری نمیگردد.
چنانچه شخصی از بیرون به سیستم مالی جهانی نگاه کند، یک مسئله عجیب دیگری توجه او را جلب مینماید:به نظر میآید، که ثروتمندان کشور در دنیا زندگی در محدوده منابع درآمدیاش را غیر ممکن میداند، این کشور چیزی در حدود 500 میلیارد دلار در سال(5 درصد تولید ناخالص داخلی (PDG) خود را از خارج قرض میکند-تقریبا نیمی از آن از کشورهای فقیر در حال توسعه است."