چکیده:
ﻓﻠﺴﻔﮥ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﻏﺮب را ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﻪ دو ﺷﺎﺧﮥ ﻋﻤﺪة ﻓﻠﺴﻔﮥ ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ و ﻓﻠﺴﻔﮥ ﻗﺎرهای ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﮔﺮﭼﻪ ﻧﻘﺪﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮ اﯾﻦ ﺗﻘﺴﯿﻢﺑﻨﺪی وارد ﺷﺪه اﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎل اﯾﻦ ﺗﻤﺎﯾﺰ ﺑﻪ اﻧﺪازه ﮐﺎﻓﯽ ﻣﺘﺪاول و ﺟﺎاﻓﺘﺎده اﺳﺖ و ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻓﯿﻠﺴﻮﻓﺎن ﻣﻌﺎﺻﺮ ﻏﺮﺑﯽ و روﯾﮑﺮد و ﻓﺮآوردة ﻓﻠﺴﻔﯽ آﻧﻬﺎ را در ذﯾﻞ ﯾﮑﯽ از اﯾﻦ دو ﻋﻨﻮان ﮐﻠﯽ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. اﻣﺎ اﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺪام ﻓﯿﻠﺴﻮف و ﮐﺪام روﯾﮑﺮد ﯾﺎ ﻓﺮآورده ﻓﮑﺮی، ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ اﺳﺖ و ﮐﺪام ﯾﮏ از آﻧﻬﺎ ﻗﺎرهای اﺳﺖ و اﯾﻦ ﮐﻪ اﯾﻦ دو ﻧﻮع ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻋﻤﺪه ﺑﻪ ﭼﻨﺪ زﯾﺮﺷﺎﺧﮥ ﻓﺮﻋﯽﺗﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺴﯿﻢ اﺳﺖ از ﺟﻤﻠﻪ ﭘﺮﺳﺸﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻬﻢ و درﻋﯿﻦﺣﺎل دﺷﻮار اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ ﭘﯿﺶ از ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ اﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎ اﺑﺘﺪا ﺑﺎﯾﺪ روﯾﮑﺮدﻫﺎ و ﻓﺮآوردهﻫﺎی ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻓﯿﻠﺴﻮﻓﺎن ﻫﺮ دو ﻧﻮع ﻓﻠﺴﻔﻪ را ﺑﻪدﻗﺖ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار دﻫﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ اﺳﺎس آﻧﻬﺎ ﺑﺘﻮاﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﻣﺴﺘﺪل و ﻣﺴﺘﻨﺪ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺗﻔﺎوتﻫﺎ و ﺗﻤﺎﯾﺰﻫﺎ و اﺣﯿﺎﻧﺎ اﻣﺘﯿﺎزﻫﺎی آﻧﻬﺎ را ﺑﺮﺷﻤﺎرﯾﻢ. اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻋﻬﺪهدار ﮔﺰارش و ﺗﺤﻠﯿﻞ و ﺑﺮرﺳﯽ روﯾﮑﺮدﻫﺎ و ﻓﺮآوردهﻫﺎی ﻓﻠﺴﻔﯽ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻓﯿﻠﺴﻮﻓﺎن ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ در ﻗﺮن ﺑﯿﺴﺘﻢ اﺳﺖ. ﺑﺮای اﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮر اﺑﺘﺪا ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﻌﯿﺎر ﺳﻪ وﺟﻬﯽ «ﭘﯿﺸﮕﺎﻣﯽ - اﺛﺮﮔﺬاری - ﺟﺎﻣﻌﯿﺖ»ﭘﻨﺞ ﻓﯿﻠﺴﻮف ﺷﺎﺧﺺ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ، ﯾﻌﻨﯽ ﻓﺮﮔﻪ، راﺳﻞ، وﯾﺘﮕﻨﺸﺘﺎﯾﻦ، ﻣﻮر و آﺳﺘﯿﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان «ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻓﯿﻠﺴﻮﻓﺎن ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ» ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ و ﺳﭙﺲ روﯾﮑﺮدﻫﺎ و ﻓﺮآوردهﻫﺎی ﻓﻠﺴﻔﯽ آﻧﻬﺎ، ﺑﻪاﺧﺘﺼﺎر، ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ و در ﻧﻬﺎﯾﺖ وﺟﻮه ﻣﺸﺘﺮک آﻧﻬﺎ ﺻﻮرتﺑﻨﺪی ﺷﺪه و ﺑﻪ ﻋﻨﻮان «ﻣﺸﺘﺮﮐﺎت ﻓﯿﻠﺴﻮﻓﺎن ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺷﺎﺧﺺ»ﻋﺮﺿﻪ ﻣﯽﺷﻮد.
خلاصه ماشینی:
براي اين منظور ابتدا بر اساس معيار سه وجهي «پيشگامي - اثرگذاري - جامعيت » پنج فيلسوف شاخص فلسفه تحليلي، يعني فرگه ، راسل ، ويتگنشتاين ، مور و آستين به عنوان «مهمترين فيلسوفان تحليلي» معرفي خواهد شد و سپس رويکردها و فرآورده هاي فلسفي آنها، به اختصار، معرفي خواهد شد و در نهايت وجوه مشترک آنها صورت بندي شده و به عنوان «مشترکات فيلسوفان تحليلي شاخص » عرضه ميشود.
اما پيش از گزارش تحليلي رويکردها و دستاوردهاي فکري آنها، ابتدا بايد به اين پرسش پاسخ دهيم که چرا از ميان ده ها فيلسوف مهم تحليلي ميتوان اين افراد را به عنوان مهمترين فيلسوفان تحليلي قرن بيستم برگزيد؟ معيار سه وجهي «پيشگامي – اثربخشي – جامعيت » در بررسي جايگاه فيلسوفان به نظر ميرسد آنها را بر اساس معيارهاي مختلفي ميتوان رتبه بندي کرد.
راسل براي پاسخ به اين پرسش بين ساختار ظاهري جملات و ژرف ساخت آنها تمايز قائل ميشود و با استفاده از زبان دقيق منطق محمولات نشان ميدهد که هيچ لفظ مفردي در اين جمله به چشم نميخورد: يک x وجود دارد که پادشاه فرانسه است و اگر يک y هم باشد که پادشاه فرانسه باشد، y همان x است و x طاس است .
common sense ٢٤٢ / فصلنامه تحقيقات جديد در علوم انساني، دوره جديد، شماره ششم ، زمستان ١٣٩٦ * * * * * مور از اين که چنين فرايندي براي اثبات امکان معرفت کاملا مستدل است دفاع ميکند.