چکیده:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش نظارت والدینی و همنشینی با همسالان منحرف در رفتارهای پرخطر نوجوانان صورت گرفته است.طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی با استفاده از روش الگو یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه نوجوانان دختر و پسر مقطع متوسطه شهر تهران بود، که 1241 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس های خطرپذیری نوجوانان ایرانی، نظارت والدینی و همنشینی با همسالان منحرف استفاده شد . داده ها با استفاده از شاخص های آماری همبستگی،T مستقل و مدلسازی معادلات ساختاری، به کمک نرم افزارهای 18SPSS و 50/8 LISREL، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج پژوهش نشان می دهد که بین پسران و دختران را از نظر رفتارهای پرخطر، نظارت والدینی و همنشینی با همسالان منحرف تفاوت معنی داری وجود دارد.نظارت والدین از طریق همنشینی با همسالان دارای تاثیر معنی دار بر رفتر پرخطر دارا می باشد و مدل واسطه ای ارائه شده قادر است 55 درصد از واریانس این رفتارها را تبیین می کند.توجه جدی به نقش نظارت والدینی در کاهش هنمشینی با همسالان منحرف و به دنبال آن کاهش احتمال گرایش به رفتارهای پرخطر از سوی نوجوانان از اهمیت بالایی برخوردار است. .
The Purpose of this research was to investigate parental monitoring role and affiliation with deviant peers in high risk behavior. The design of the current study involves correlation using structural equation modeling. The population of the current study involve all male and female adolescent in Tehran high school from which 1241 were selected through cluster sampling. To collect the data، different scales such as Iran’s adolescent risk-taking scales، parental monitoring scales and affiliation with delinquent peers were used. The data were analyzed using correlation statistical indices، independent T and structural equation modeling through SPSS and LISRER. The obtained results showed that there was a significant difference between girls and boys in high risk behavior، parental monitoring and affiliation with delinquent peers. Moreover، parental monitoring through affiliation with delinquent peers had a significant effect on high risk behavior. The mediating model can explain 0.55 high risk behavior variance. It's highly influential to pay attention to the parental monitoring role in decreasing affiliation with delinquent peers as well as decreasing the high risk behavior by adolescents. .
خلاصه ماشینی:
در میان متغیرهای خانوادگی، نظارت والدین بر نوجوان در ادبیات پژوهشی بهعنوان یکی از عوامل اصلی انجام رفتارهای مخاطره آمیز نوجوانان شناخته شده است(سینگر، فلانری،گو، میلر ولایبرنت، Singer, Flannery, Guo, Miller amp;Leibbrandt2004).
نوجوانانی که به همسالان منحرف ارتباط دارند، به احتمال بیشتری رفتارها، باورها و نگرشهای مثبت آنان را نسبت به انواع رفتارهای پرخطر مانند مصرف سیگار، مصرف مواد، رابطه جنسی و خشونت میپذیرند(دولز، آلورز، الکساندر، ویدال-اینو و والدرما-زوریان، Dols, Alvarez, Aleixandre, Vidal-Infer, Rodrigo amp;Valderrama-Zurián 2010؛ زیمرمن Zimmermann، 2006؛ باهر و همکاران، 2005).
رفتارهای پرخطررا نمیتوان تنها یک مشکل فردی یا اجتماعی تلقی کرد بلکه از آشکارترین مشکلات روانی-اجتماعی محسوب میشود که پیامدهای سنگین و جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد(نارجیسو، بیکر، والف، یوه، سیمون، اسپیریتو و پرینستاین Nargiso, Becker, Wolff , Uh, Simon, Spiritoamp;Prinstein، 2012) چنانچه، از نگرانیهای عمده جوامع مختلف به ویژه کشورهای در حال توسعه گرایش به انجام رفتارهای پرخطر مانند مصرف سیگار، مواد مخدر و الکل به ویژه در قشر نوجوانان و جوانان است(پریفر، ماستن، موور، مازیوتا، جاکوبونی و دپرتو Pfeifer, Masten, Moore, Oswald, Mazziotta, Iacoboni, Dapretto، 2007).
مشابه با پژوهش وستلینگ، هامپسون و پترسون westling, Hampsonamp;Peterson (2008) برای بررسی اثر واسطهای همنشینی با همسالان منحرف از مدل تعیین شده بارون و کنی Baron amp; Kenny(1986) استفاده شده است.
بر این اساس همسو با مطالعات پیشین میتوان نتیجه گرفت که نظارت والدین میتواند اثرات خود را از طریق همنشینی با همسالان بر رفتار پرخطر اعمال کند(پاسکال و همکاران، 2003؛ رای، استانتون، وو، لی، گاسبریس، کاترل، پیک، هاریس و بارون، Rai, Stanton, Wu, Li, Galbraith, Cottreel, Pack, Harris, Dalessandrellamp;Burnes 2003؛ برانت Brandt، 2006و ایتان و همکاران، 2009).