خلاصه ماشینی:
"هرچند که آنها نیز به خودی خود بیانگر تولید دانش نیستند، و این نقد از آنجا نشأت میگیرد که گزارش دیگر سازمان همکاریهای اقتصادی برای توسعه تحت عنوان اندازهگیری آنچه مردم میدانند:حسابداری سرمایه انسانی برای اقتصاد دانش( b 1996)بیان میدارد: «اگرچه در عمل به نظر میرسد که نرخ سرمایهگذاری در حال رشد باشد، توجه بسیار کمی به محتوان با کیفیت سرمایهگذاری در سرمایه انسانی معطوف شده است».
پرسشهای مهمی که باید مطرح شود عبارتند از:آیا از منابع دانش استفاده میشود؟آیا این منابع به شیوههای قابل انتظار به کار گرفته میشود؟آیا به کارگیری کارامد منابع به بروندادهای مطلوب میانجامد؟آیا این بروندادها بیانگر معیارهای معتبری برای نتایج عملکردی دارای ارزش افزوده است؟چنین فرآیند دوحلقهای تکراری این اطمینان را به وجود میآورد که سیاستهای دانشی، چارچوبهای دانشی و مدلهای سنجش با در نظر گرفتن موارد نیاز دستیابی به اهداف و مقاصد توسعهای اقتباس و دستکاری میشوند.
نسخه تغییر شکل یافته آن برای تحقیق حاضر به کار گرفته میشود که:الف)در قالب سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و سرمایه معنوی دیدگاه کاملتری از داراییهای دانشی ارائه مینماید، ب)برای تطبیق ملاحظات و نیازهای بخش دولتی و سیاستهای ملی چارچوب کلیتر را به کار میگیرد، ج)در جهت رشد اجتماعی-اقتصادی و توسعه انسانی بر توسعه همه جانبه متمرکز میگردد.
د)اقتصاد دانشی چیست؟این پرسش به یک پاسخ نیاز دارد که آیا تمرکز بر«جامعه دانشی» است یا«اقتصاد دانشی»با فرض اینکه رفاه اقتصادی بخش مهمی از دو سازه به شمار میرود باید مشخص شود که واقعا«اقتصاد دانشی»چیست؟با اینکه اکثر مدلهای سنجش موجود آن را به عنوان«اضافات»تعریف میکنند، چارچوبهای اخیر تلاش دارند تا برمبنای این فرض که آنها گنجینههای دانش را فراهم میآورند، برسرمایهگذاری در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات تمرکز نمایند."