چکیده:
امنیت در خاورمیانه وضعیت پیچیده و مبهمی پیدا کرده است. با وجود ﺗﺄثیر فاکتورهای متعدد بر شکلگیری نا امنی در خاورمیانه، ﺧﻸ نفوذ قدرتهای بزرگ در ایجاد ثبات و نظم در منطقه قابل ﺗﺄمل است .مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که، ﺧﻸ قدرت بزرگ چه ﺗﺄثیری بر امنیت خاورمیانه داشته است؟ فرضیه مقاله مطرح میکند، با چرخش سیاست خارجی امریکا به سوی آسیا و تبدیل خاورمیانه به اولویت دوم در استراتژی امنیت ملی آمریکا، سطح واگرایی در منطقه خاورمیانه بیشتر شده است. در یافتههای مقاله به این نکته اشاره شده است که هر کدام از دو کشور ایران و عربستان تلاش میکنند ﺧﻸ قدرت بزرگ در منطقه را جبران کنند و موضوع فوق منجر به تشدید رقابت بین کشورهای منطقه شده است. برای کاهش واگرایی، کشورهای منطقه نیازمند دستیابی به چهارچوب مشترک برای همکاری در سطح منطقه هستند. بررسی موضوع در چهارچوب رویکرد نئورئالیسم تهاجمی صورت گرفت. برای آزمون فرضیه، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
Situation of Middle East's Security is being Complex, Uncertain and Ambiguous. Notwithstanding, there are many Reasons that have Created this Situation, the Great Power Vacuum in Middle East has an Important Role in the Region's Instability. the Main Subject of this Essay is what Does the Power Vacuum Has Impacted on the Middle East Security? Hypothetically, the Influence of United States in the Middle East Specially in the Era of Obama's Presidency has been Reduced and Simultaneously the Main Actors in the Region Such as Iran, Turkey and Saudi Arabia tries to increase their Powers and Influences in the Region. With According to this Situation, there isn't Great Power as a Regulator in the Region and its leads to the Divergent Situation in the Middle East. Reduction of Insecurity and Promote of Stability in the Region Are Depend on Cooperation Among Middle East Countries for Achieving Regional Sustainable Security. Theoretically, this Paper is Based on the Offensive Realism. Methodologically, in this Essay We Use Descriptive, Analytical and Explanatory Methods.
خلاصه ماشینی:
"سیاست فوق ، به عاملی برای رقابت قدرت میان کشورهای منطقه تبدیل شده که در حال حاضر شاهد روند واگرایانه ای، ناشی از خلأ قدرت در منطقه خاورمیانه ، به خصوص بین قدرت های عمده تأثیرگذار در منطقه از جمله ، ایران و عربستان هستیم که میتواند در بلند مدت موجب افزایش شکاف و از هم گسیختگی خاورمیانه گردد.
با توجه به واقعیت فوق ، سؤال اصلی مقاله این است که چه عواملی در ایجاد و افزایش تنش و واگرایی قدرت های تأثیرگذار در خاورمیانه همچون ، ایران ، تأثیرگذار بوده است ؟ فرضیه مطرح میکند که ، با توجه به کاهش تمرکز و حضور مستقیم امریکا در دوره اوباما به عنوان قدرت تأثیرگذار بر منطقه خاورمیانه و تداوم آن در دولت ترامپ از طریق حمایت یک جانبه از عربستان و عدم وجود یک قدرت برپا کننده نظم در منطقه ، قدرت های منطقه ای به خصوص ایران و عربستان هر کدام بر تأمین منافع و امنیت ملی خود تمرکز کرده اند.
ایران با توجه به ماهیت و هویت ایدئولوژیک آن از یک سو و توان و پتانسیل فراوان جمعیتی، سرزمینی، اقتصادی، ویژگیهای خاص ژئوپولتیک و موقعیت استراتژیک آن در خاورمیانه از سوی دیگر تمایل دارد به قدرتی مسلط در منطقه تبدیل شده و از این طریق ، دیدگاه ها و اهداف سیاست خارجی خود را پیش ببرد، از نفوذ دشمنان خود در منطقه جلوگیری کند و در نهایت به عنوان مدل و الگوی اصلی کشورهای منطقه مطرح شود (درخشه و دیوسالار، ١٣٩٠: ٩٩)."