چکیده:
یکی از دستاوردهای ارزشمند میراث صوفیه در مقام مقایسه با فقه ، فلسفه و کلام ، تعریف و تلقی خاصی از رابطه ی انسان با خداست که آن را ازرابطه ی انسان و خدا در نظام فقهی ، فلسفی و کلامی متمایز می سازد و به رابطه ی عاشق و معشوق تبدیل می شود و صمیمی ترین و ناب ترین گفتگوها در قالب رابطه من و تویی بازتاب می یابد. اما در این میان ، پاره ای از عارفان و شاعران کلاسیک، برخلاف گفتمان غالب صوفیانه که رابطه ی من و تویی بنده و خدا تا مرز اتحاد پیش می رود و انسان در برابر خدا جز تسلیم و رضا چاره ای نمی بیند ؛ رابطه ی من و تویی بنده و خدا در قالب گستاخی ، بی پروایی ، من و تو کردن با خدا تبلور می یابد که تداعی گر استقلال طرفین گفتگو در عین صمیمت و پیوستگی در تلقی فلسفه ی همسخنی و گفتگویی مارتین بوبر است. در غزلیات حافظ ، رابطه ی بنده و خدا از رابطه ی عاشق و معشوق در تلقی متعارف عارفانه بسی فراتر می رود و حافظ در مقام دوست با خداوند وارد گفتگو می شود ؛ گاه کبر و استغنا می ورزد و گاه به گونه های مختلف به خداوند ، نظام آفرینش و فلسفه ی خلقت ، از در طعن و تعریض وارد می شود. این نوشتار ، به تحلیل بیشتر رابطه ی من و تویی در ساحت همسخنی و گفتگویی در اشعار حافظ می پردازد .
خلاصه ماشینی:
در نوشتار حاضر، پرسش اصلی ما این است که آیا غزلیات حافظ نیز قابلیت بررسی رابطهی حافظ (بنده) و خدا، در ساحتی فراعرفانی، یعنی ساحت (همسخنی و گفتوگویی) را داراست؟ با توجه به بررسیهای انجام شده، پژوهشی با عنوان مقالهی حاضر یافت نشده است؛ اما پارهای از مقالات به طور غیرمستقیم با این نوشتار ارتباط پیدا میکنند؛ از آن جمله است: «رابطهی خدا و انسان در ادبیات خداشناسی و عرفانی با تاکید بر آثار مولوی» از لیلا پژوهنده که نویسنده در آن به جستوجوی دو جانبهی خدا و انسان برای نزدیکی به یکدیگر و آغازگری رابطه از سوی خداوند، تقدم ارادهی خداوند بر خواست آدمی، اشاره به محبت متقابل خدا و انسان و خاستگاه الهی عشق و همچنین نقش و کارکرد شفقت انسانی در برقراری ارتباط با خداوند، اجابت دعا، بخشایش الهی و مصونیت از قهر الهی، پرداخته است؛ مقالهی «فلسفه و شرایط گفتوگو از چشمانداز مولوی با نگاهی تطبیقی به آراء باختین و بوبر» از همان نویسنده که گفتوگو در تلقی مولانا را براساس جهان رابطههای بوبر مورد بررسی قرار داده است؛ مقالهی «تحلیل رابطهی انسان و خدا در میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی با الهام از نظریهی مارتین بوبر» از فرزاد بالو و حبیبالله عباسی که در آن، با توجه به آرای بوبر، به تبیین و تحلیل تازهای از رابطهی انسان و خدا در روایت چهارگانهی مقامات خرقانی پرداختهاند.