چکیده:
سعدی (606 ـ 692 هـ. ق.) را باید به یقین از موفقترین سخنورانی دانست که از پند و اندرز جهت انتقاد سیاسی به عنوان جنگی نرم در زورآزمایی و برخورد با سوء رفتارهای صاحبان دین و دنیا در عصر خویش بهره میگیرد. او با آمیختگی طنز و پند و استفاده از هنر ایجاز، تشبیهات غافلگیرکننده، تضاد موجود در جامعه و... فاصلهی میان حقیقت زندگی و واقعیت حاکم را چنان زیبا بیان میکند که از یک حادثهای جدی یک فانتزی خندهدار به وجود میآورد. در این پژوهش نخست درمییابیم که برقراری عدالت اجتماعی یکی از مهمترین دغدغههای سعدی است. سپس با تحلیل و بررسی شواهد و نمونههای از کلام وی آشکار میسازیم که از منظر شیخ اجل، صاحب منصبانی چون قاضیان، کارگزاران حکومتی، بزرگان دینی به ویژه حاکمان و امیران، خود بیشترین جلوههای بی عدالتی در جامعهی آشفته و آلودهی دوران اویند.
خلاصه ماشینی:
) بهیقین با وجود چنین حادثهی دلخراشی که: «بیش از هر حادثه دیگری در تاریخ جهان، بشریت را دچار مصیبت میسازد» (براون، 1357: 115) تا آنجا که تنها برای نمونه: «در مرو هفتصد هزار نفر به قتل میرسند» (پطروشفسکی، 1357: ج1/68) و به قول جوینی: «حتی این رقم به یک میلیون و سیصد هزار بالغ میگردیده» (جوینی، 1367: ج1/128) برقراری عدالت یکی از مهمترین دغدغههای اندیشمندان و روشنفکرانی چون سعدی قرار میگرفت.
) او با طنزی زیرکانه فرماندهان ستمکار را همچون زنان در حلهای میداند که از سرمایهی خزانه فراهم آمده است پس از زبان فرماندهی دادگر، چنین اندرز میدهد: «شنیدم که فرماندهی دادگریکی گفتش ای خسرو نیکروزبگفت این قدر ستر و آسایش استنه از بهر آن میستانم خراجچو همچون زنان حله در تن کنممرا هم ز صد گونه آز و هواستخزاین پر از بهر لشکر بود قبا داشتی هر دو روی آسترز دیبای چینی قبایی بدوزوزین بگذری زیب و آرایش استکه زینت کنم بر خود و تخت و تاجبه مردی کجا دفع دشمن کنم؟ولیکن خزینه نه تنها مراستنه از بهر آذین و زیور بود» (همان:210 ـ 209.
او قاضیان را بهترین ترازو برای برقراری عدالت و مساوات در جامعه میداند از این رو همواره به نقد کجرویهای آنان میپردازد: «گر در همه شهر یک سر نیشتر است با ایـن همه راسـتی که میزان دارد در پای کسی رود که درویشتر استمیلش طرفی بود که آن بیشتر است» (سعدی، 1378: 956) و بهشدت رشوتخواریشان را به باد انتقاد میگیرد: «همه کس را دندان به ترشی کند گردد مگر قاضیان را که به شیرینی.