چکیده:
با وجود اینکه اصالت وجود از عمده ترین و بنیادی ترین مسائل فلسفی است که در کانون توجه فکری و فلسفی صدرالمتالهین قرار دارد و بسیاری از مسائل مهم فلسفی بر آن استوار است، متاسفانه عدم تفکیک دقیق مسائل هستی شناسی و معرفت شناسی در متون فلسفه اسلامی و حکمت صدرایی، چنان که در ابهام و پیچیدگی بسیاری از مسائل فلسفی تاثیر گذاشته و بر وضوح مقاصد حکمای ما
سایه انداخته، بر اصل این مسئله و پیامدها و نتایج آن نیز تاثیر گذاشته است. در این مقال کوشیده ایم ضمن ارائه پیشینه بحث، با تفکیک دو حیث معرفت شناختی و هستی شناختی و با تکیه بر مبانی و عبارات صدرالمتالهین با روش توصیفی تحلیلی این مسئله را مورد واکاوی قرار دهیم و تفسیر صحیح او از
اصالت وجود و اعتباریت ماهیت را از دو جهت هستی شناختی و معرفت شناختی بررسی و کارکرد معرفت شناختی ماهیت را تبیین کنیم.
خلاصه ماشینی:
"تبیین دیدگاه صدرا به رغم اینکه اصالت وجود از ارکان اندیشههای صدراست، فهم دیدگاه و تفسیر او از اصالت و به ویژه معنای اعتباری بودن ماهیت و نحوۀ تحقق آن، مسئلهای پیچیده و دشوار است؛ زیرا وی به صورت مستقیم و با چنین عنوانی این مسئله را مورد بحث و تحقیق قرار نداده، بلکه در موارد مختلف و به مناسبتهای گوناگون، مطالب متعددی را ارائه نموده که افزون بر پرسشهایی که در تحریر محل نزاع مطرح شد، ابهامات و پرسشهای دیگری نیز در خصوص این مسئله، هم از حیث هستیشناختی و هم از حیث معرفتشناختی وجود دارد که رفع ابهامها، تبیین دیدگاه صدرا و رسیدن به پاسخ آن پرسشها، نیازمند مطالبی است که در سه محور: «معنای اصالت و اعتباریت»، «حیث هستیشناختی و معرفتشناختی ماهیت» و «محکی ماهیت» بیان میشود: الف) معنای اصالت و اعتباریت معنای اصالت اصل در لغت به معنای پایین شیء و تکیهگاه آن است.
اما در نگاه دقیق، معنای آن طبق تفسیرهای مختلف در مسئله تفاوت مییابد و پرسشهای مهمی در اینجا قابل طرح است: آیا اعتباری بودن در نگاه صدرا به معنای عدم تحقق است یا تحقق مجازی و بالعرض؟ ماهیت امری عدمی یا صرف امری ذهنی است و در خارج هیچ ریشهای ندارد و هیچ و پوچ است؟ اگر ماهیات صرفا امری ذهنی هستند، چرا بر امور عینی و محصل قابل صدقاند؟ انکار ما بازاء برای ماهیت در خارج، به علم و انکار اینهمانی میان مدرکات ذهنی و واقعیات خارجی نمیانجامد؟ صدرا رابطۀ وجود و ماهیت را رابطۀ حاکی و محکی میداند، محکی ماهیت چیست و ماهیت از چه چیزی حکایت میکند؟ ذهنی صرف بودن ماهیت چگونه با واقعنمایی آن سازگاری دارد؟ منشأ انتزاع ماهیات چیست؟ ماهیات از حدود و نفاد اشیا انتزاع شده و از آن حکایت میکنند یا حاکی از واقعیت محدود هستند؟ ب) حیث هستیشناختی و معرفتشناختی ماهیت متأسفانه دو حیث هستیشناختی و معرفتشناختی مباحث حکمی در متون پیشین فلسفۀ اسلامی تفکیک نشده است."