چکیده:
آقاعلی مدرس در بین حکمای متعالی از جهت برخورداری از حس نوآوری، جایگاه ویژه دارد. وی در نظریه چالشبرانگیز بیان کیفیت معاد جسمانی، این نوآوری را با الهام از روایتی دنبال میکند که کل فضای نظریهپردازی او را تحت تاثیر خود دارد. وی قواعد اصلی هستیشناختی و معرفت نفس در حکمت متعالیه را در راستای مفاد استنباطی خود از این روایت به کار میگیرد تا بهرههای اثباتی نظریه خود درباره کیفیت معاد جسمانی را توجیه کند. به نظر وی کیفیت معاد جسمانی به رجوع بدن دنیوی به آخرت میباشد که پس از مرگ و جدایی نفس از او، با اشراف نفس به حرکت جوهری خود ادامه میدهد و در رستاخیز به نفس میپیوندد. نظریه او از یک سو جدا از نظر اشاعره است که قایل به رجوع نفس به دنیا و تعلق آن به بدن دنیوی میباشند و از سوی دیگر با نظریه حکمت متعالیه متفاوت است که مبنی بر بدن قائم به فاعلیت نفس میباشد. نشان دادن همسازی مفاد روایات و مبانی عقلی در حکمت متعالیه پرکاربرد و یادگار سبک صدرا در تفسیرنگاری بر متون روایی؛ چه در متن آثار مفصل و مختصر فلسفی و چه در آثار تفسیری است. علاوه بر آن نشانگر توانایی و مهارت فنی در این مسیر دشوار است. حکیم آقاعلی مدرس با پشتوانه این میراث به روایت خاصی در بیان کیفیت معاد جسمانی، توجه اکید نشان داده است. تامل در استناد وی به روایت، نشان میدهد نه مبانی عقلانی حکمت متعالیه که وی به شدت به آنها پایبند است، بر مفاد این روایت سازگار میآید و نه همه ابعاد نظریه حکیم قابل انطباق بر مفاد روایت است. ایرادات اساسی که بر نظریات رقیب وارد میباشد بر این نظریه نیز وارد است و مضاف بر آن، ایرادات جدی دیگری در استناد به عبارات روایت وجود دارد که موردپژوهانه بازگو میگردد،
Hakim Aqa-Ali Modarres has a salient innovativeness among transcendental wises. He inspires his innovative approach in challenging theory of physical resurrection from an anecdote which influenced his whole attitude and he uses transcendent rational rules to explain this anecdote for further use in proving physical resurrection. Uniting rational-philosophical fundamentals and anecdotal context is prevalent in transcendent wisdom. Sadr-al-Motaa’llihin first used this approach and manifested his expertise in elaborating and interpreting anecdotal context in both short or long philosophical works as well as interpretational works. Hakim Aqa-Ali Modarres by enjoying this legacy put a remarkable focus on a specific anecdote in order to explain modality of physical resurrection. His efforts in elaborating revelations are much valuable and also enlightening for researchers in this difficult field, whether his approaches match explicit intent of anecdote or not. Analyzing his understandings by rational criteria and critical analysis can lead to better way to comprehend religious texts.