چکیده:
ارتداد صحابه از جمله شبهاتی بوده که از گذشته تاکنون، به شیعیان نسبت داده شده است. از مستندات چنین شبههای، حدیث «ارتد الناس بعد النبی صلّی الله علیه و آله و سلم الا ثلاثة» است. بزرگی صحابه و جایگاه آنان در قرآن و روایات ضروری مینماید تا حدیث مزبور مورد پژوهش قرار گیرد. نوشتار حاضر بر آن است تا با استفاده از منابع، متون و اسناد موجود در کتابهای حدیثی، ابتدا حدیث را از نظر صدوری مورد ارزیابی قرار داده، سپس به تبیین معنای واژگان روایت و بیان دیدگاه علمای شیعه و اهلسنّت بپردازد. این نوشتار برای اولینبار به اعتبارسنجی حدیث مذکور و دلالت آن پرداخته و به روش نقلی - ادبی، حدیث را تحلیل نموده و با بهرهگیری از کتب لغت و کاربردهای قرآنی - حدیثی، به تبیین انواع ارتداد دست یافته و معنای متناسب با روایت را ارائه نموده است.
خلاصه ماشینی:
در حدیث پنجم بهگونه دیگر به این موضوع پرداخته شده است: عن النضر بن سوید عمن حدثه من أصحابنا عن أبیعبدالله؟ع؟ قال ما بقی أحد بعد ما قبض رسول الله؟صل؟ إلا و قد جال جولة إلا المقداد بن الأسود فإن قلبه کان مثل زبر الحدید؛ امام صادق؟ع؟ فرمودند: بعد از پیغمبر اکرم؟صل؟ کسی ثابت قدم نماند بهجز مقداد که ایمانش مانند آهن محکم بود.
. این سهسند صحیح است و از میان تمام افراد سند، تنها ابوبکر حضرمی در کتب رجالی توثیق نشده که با کمک قاعده رجالی «اصحاب اجماع» میتوان تعداد 12مرتبه نقل «عبدالله بن مسکان» از وی در کتابهای چهارگانه حدیثی را نشانه وثاقت او دانست؛ اما چون انتساب کتاب الاختصاص به مؤلف ثابت نبوده، روایت اول و دوم به عنوان مؤید مورد استفاده قرار میگیرد.
بخش اول این دیدگاه قابل پذیرش نیست؛ زیرا در بخش بررسی صدوری گفته شد، بیشتر سندهای روایت معتبر است؛ اما بخش دوم که مراد از ارتداد را وفا ننمودن به عهدهای گرفته شده از آنها میداند، قابل پذیرش بوده و واژه «ارتداد» را به معنای لغوی آن دانسته است.
توجیهاتی از عالمان شیعه و اهل سنت برای معنای روایت ذکر شد که از میان آنها توجیه مناسب این بود که «ارتد» به معنای برگشتن از دین اسلام نبوده بلکه بهمعنای برگشت امت از عهدها و سفارشات پیغمبر اکرم؟صل؟ نسبت به امیرالمؤمنین؟ع؟ بوده که با ظاهر حدیث و معنای لغوی ارتداد نیز سازگار است.