چکیده:
بحث از امکان رویت خداوند که سابقهای طولانی در میان ملل و نحل داردء متجاوز از بیست
بار در بیانات امام مطرح شده است. دلالت ظاهر آیات قرآن و وجود برخی از روایات
موجب عقیده برخی از مسلمین به امکان ریت بصری شد اما امام صریحا و همراه با
استدلالهای قرآنی و عقلی به نفی ریت بصری و وهمی در نسبت با خداوند پرداخت و آیات و
روایات را بهنحوی که مستلزم ریت بصری خداوند نباشندء تفسیر نمود. در عین حال حضرت در
برخی موارد و در نسبت با مخاطبان خودء ریت قلبی خداوند را مطرح کرده و از معروفیت و مورد
شناخت عموم بودن خداوند در نسبت با مخلوقات پرده برداشته» و به بیان چرایی احتجاب
۹
مخلوقات پرداخته است. در این نگارش مجموعه بیانات حضرت در بحث از رژیت خداوند مورد
بررسی قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
حضرت به تشریح چگونگی رؤیت نبی اکرم یا سایر اولیا توسط بهشتیان نپرداختهاند ـ که آیا رؤیت حسی است یا غیرحسی؟ ـ و البته همانگونه که در ادامه بیان خواهد شد، رؤیت خداوند بدون تأویل، خود دارای معنایی صحیح است، چنانکه در لسان معصومین بر آن تصریح شده است، و از سوی دیگر تأویل رؤیت خداوند به رؤیت پیامبر اکرم یا سایر انبیا و اولیا این اشکال را به ذهن متبادر میکند که درخواست رؤیت حقتعالی و یا نظر به وجه الله توسط انبیا و حتی خود رسول اکرم چه معنایی دارد؟ و اینکه حضرت ذرهای از نور عظمت را دید و از حال رفت، بر چه معنایی باید حمل گردد؟ (ملکی تبریزی، 1385: 17).
» بیان «مغایرت خداوند با خطورات ذهنی» که دال بر نفی تعلق علم حصولی ماهوی به خداوند است و لذا رؤیت حسی و رؤیت خیالی را ـ که هر دو از اقسام علم حصولی ماهوی هستند ـ شامل میشود، و نیز «علو خداوند از اتصاف به صفات مختص مخلوقین» دو محور استدلال حضرت در رد فهم عوامانه از روایت مورد سؤال هستند، و حضرت در ارائه تفسیر صحیح از روایت مذکور ـ برخلاف تصور دو شخص پرسشگر که ظرف (یعنی «فی هیئة الشاب») را به اصطلاح نحویون «حال» از خداوند متعال (یعنی خداوند را در حالی که در صورت جوان سیساله بود) قرار داده بودند ـ بیان فرمود که ظرف مذکور حال از فاعل رؤیت، یعنی وجود مقدس پیامبر اکرم است (مازندرانی، 1388، 3: 269).