چکیده:
نتایج تحقیقات متعدد داخلی و خارجی در سنوات اخیر نشان دهنده این واقعیت است که کارکرد سیستم کنونی آموزشی
حسابداری متناسب با نیازهای بازارهای پیچیده کسب وکار امروزی نیست و تحقیق حاضر برای ردیابی عمده موارد کاستی آموزشی به
وجود آورنده شکاف بین نیازهای بازار کار و تحصیلات دانشگاهی کشورمان انجام شده است. با توجه به ماهیت تحقیق پرسشنامه
مناسبی حاوی سوالاتی درباره برداشت پاسخ دهندگان درباره وضعیت فعلی پنج حوزه به وجود آورنده فاصله میان آموزش های
دانشگاهی و نیازهای بازار کار، میان دو گروه عمده درگیر در این بررسی شامل شاغلین حرفه (حسابداران، حسابرسان) و جامعه
دانشگاهی (مدرسین ودانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی حسابداری ) توزیع گردید . بعد از جمع آوری پرسشنامه ها و آزمون
فرضیه ها نتایج حاکی از آن بود، از دید پاسخ دهندگان سیستم کنونی آموزش حسابداری نتوانسته به رسالت خود جهت تعلیم و تجهیز
کاف ی دانشجویا ن ب ا مفاهی م حسابدار ی جهت فعالیت مناسب د ر بازا ر کا ر د ر چها ر حوز ه ا ز پن ج حوز ه مور د بررس ی عمل کند.
بررسی های بیشتر نیز آشکار ساخت که پاسخ دهندگان به ترتیب از وضعیت کنونی«عدم توجه کافی به آشنایی دانشجویان با ابزارهای
نوین تکنولوژی اطلاعاتی» ، «عدم توجهی کافی به آموزش مناسب موارد قانونی مورد نیاز دنیای عمل» و «
نداشتن مهارت عملی کافی دانشجویان»در مقایسه با مواردی همچون
«عدم انتقال کافی مفاهیم و آموزش های اخلاقی به دانشجویان» و «عدم انطباق مطالب آموزشی با استانداردهای حسابداری» شکایت بیشتری داشتند که این در انطباق با تحقیقات قبلی لبرشت و ساک (2001) می
باشد که عنوان کردند زمان برای تغییر در آموزش حسابداری برای اینکه «فقط بهتر شود»
گذشته است، آموزش حسابداری در ساختار
جاری که ارائه می شود دور افتاده و ناقص بوده و نیاز به اصلاحات اساسی دارد، محتوای دروس حسابداری باید بر اساس تقاضای بازار،
نه بر اساس علایق دانشگاه تعیین شود.