چکیده:
انقلاب تونس در ژانویه 2011 میلادی، موجبات سرایت ناآرامی ها به دیگر کشورهای خاورمیانه و شمال افریقارا فراهم کرد. نارضایتی ها سرانجام در فوریه 2011 میلادی به سوریه رسید. و از ماه اوترقابت قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای به منظور کسب قدرت در سوریه آغاز شد. از جمله کشورهای تاثیرگذار در بحران سوریه، ترکیه می باشد؛ حزب عدالت و توسعه از سال 2002 میلادی، سیاست به حداقل رساندن تنش با همسایگان را، در دستور کار خود قرار داد. اما با شروع بحران داخلی سوریه، روابط آنکارا و دمشق مجددا تیره شد و اکنون ترکیه برای برکناری بشار اسد تلاش می کند. این پژوهش با به کارگیری روش تحلیلی_تبیینی،به چرایی مداخله غیرسازنده ترکیه در سوریه از اوت 2011 میلادی تا سال 2015 میلادی می پردازد. فرضیه پژوهش به این قرار است که ترکیه برای تکمیل سیاست تبدیل شدن به کانون انرژی، به دولتی کاملا هم سو در سوریه نیاز دارد؛ زیرا سوریه دروازه ورود ترکیه به خاورمیانه است. سوریه با زمامداری بشار اسد با لغو قرارداد خط لوله انتقال گاز عرب از قطر به ترکیه و امضای قرارداد احداث خط لوله با ایران نشان داد شریک قابل اعتمادی برای ترکیه نیست و به همین جهت از شروع بحران تا پایان سال 2015، آنکارا سیاست حذف اسد را در پیش گرفت.
In January 2011، the Tunisian Revolution started an unrest which soon spread to the rest of Middle East and North African Regions. I order to gain political power، a severe competition between regional and trans-regional powers took place in Syria in March 2011. The Turkish-Syrian relations grew darker in the past six years. This study tries to find the reasons of Turkey’s non-constructive intervention in Syria between August 2011 and the end of 2015. The hypothesis of this article assumes that Turkey considers Syria as a gateway to the Middle Eastern energy، thus، Ankara seeks a compatible government in Syria to help it become an energy hub. Cancellation the Arab-gas pipeline from Qatar to Turkey by Assad in order to replace it with that’s of Iran، revealed the fact that Syria is not a reliable partner for Turkey. Hence، from the beginning of the crisis، Turkey has developed the policy of overthrow Assad.
خلاصه ماشینی:
ترکیه برای نیل به این هدف، به دولتی کاملا هم سو در سوریه نیازمند است ، دولت بشار اسد با لغو قرارداد احداث خط لوله عرب که قرار بود گاز قطر را از عربستان و سوریه به خاک ترکیه منتقل کند؛ امضای قرارداد احداث خط لوله اسلامی با ایران در مرداد ١٣٩٠ شمسی ١، نشان داد که نه تنها شریک مطمئنی برای دولت آنکارا نیست بلکه تهدیدی بزرگ برای سیاست کانون انرژی شدن آنکارا میباشد.
کشور ترکیه در دهه ٢٠٠٠ میلادی رشد بیسابقه ای را تجربه کرده، به طوریکه به چین اروپا ملقب شده است و طبق برآورد صندوق بین المللی پول رشد تولید داخلی ترکیه از ٢٦٦ میلیارد دلار در سال ٢٠٠٠ میلادی به ٧٩٤ میلیارد دلار در ٢٠١٢ رسیده است ، چنین رشد اقتصادی مسلما مصرف انرژی را نیز افزایش می دهد (٤ :٢٠١٤ ,Mattai &Tagliapietra ) و از آنجا که ترکیه با موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد خود پلی میان آسیا و اروپا است ، می تواند منطقه ای حائل میان دو قاره باشد وانرژی را از خلیج فارس و دریای خزر به اروپا منتقل کند (١٦ :Yildiz).
بدین ترتیب ذخایر گازی قطر گزینه ای مناسب برای تامین امنیت انرژی ترکیه و اروپا است چراکه میزان ذخایر گازی این کشور در بلندمدت نیز توان پاسخگویی به نیازهای روزافزون ترکیه و اتحادیه اروپا را دارد و از نگاهی دیگر اگر خط لوله گاز عرب از قطر به عربستان - سوریه و سپس ترکیه کشیده شود توان رقابتی ایران در برابر ترکیه و قطر به شدت کاسته می شود.