چکیده:
در زبان معیار و کلام روزمره، تعبیراتی به کار می رود که مدلول کلماتش فراتر از معنای ظاهری آن هاست؛ تعبیراتی که به سبب فقدان قرینه بازدارنده، معنای لازمی آن ها اراده می شود و کنایه نام دارند. پی بردن به مفهوم این قبیل تعابیر، مستلزم عرضه دال یا نشانه های زبانی آن ها، بر مبانی و اصول سیمیولوژیک یا نشانه شناسی و تحلیل فرامتنی آن هاست. ازاین رو در عرصه حدیث پژوهی، درباره تعابیری از قبیل «رفقا بالقواریر» در حدیث نبوی و «سدلت دونها ثوبا» در خطبه امیر مومنان علیه السلام که صبغه کنایی دارند، نمی توان به معنای ظاهر الفاظ آن ها بسنده کرد.
در این جستار، با روش توصیفی ـ استنتاجی، به بررسی و تحلیل فرامتنی تعابیر کنایی، «لله ابوهم»، «هبلتهم الهبول» و «ثکلتک امک» که در متون روایی و خطب نهج البلاغه پر بسامدند پرداخته می شود. بدین منظور، پیشینه و زمینه کاربرد آن ها در فرهنگ و ادب جاهلی و صدر اسلام تبیین شده و با ملاحظه شخصیت کاربران آن ها، معلوم شده که برخلاف آنچه مشهور است، این قبیل تعبیرات، کنایاتی از نوع تعریض هستند و در اکثر موارد، معنای لفظی این عبارات که نفرین باشد مراد نیست بلکه اظهار تعجب، شگفتی و البته گاهی نکوهش، از مفاهیم نهفته این تعبیرات و مراد کاربر آن هاست.
خلاصه ماشینی:
بدین منظور، پیشینه و زمینۀ کاربرد آنها در فرهنگ و ادب جاهلی و صدر اسلام تبیین شده و با ملاحظۀ شخصیت کاربران آنها، معلوم شده که برخلاف آنچه مشهور است، این قبیل تعبیرات، کنایاتی از نوع تعریض هستند و در اکثر موارد، معنای لفظی این عبارات که نفرین باشد مراد نیست بلکه اظهار تعجب، شگفتی و البته گاهی نکوهش، از مفاهیم نهفتۀ این تعبیرات و مراد کاربر آنهاست.
تحلیل فرامتنی «لله أبوهم» تعبیری نوآورده و ابداعی نیست بلکه ازجمله تعبیراتی است که خصیصۀ بینامتنی دارد یعنی برگرفته از فرهنگ رایج در عصر امام بود و در سخن دیگر کاربران، اعم از پیشینیان و معاصران آن حضرت آمده است؛ ازاینرو شناخت مفهوم این تعبیر واکاوی مفهوم آن در عصر کاربردش را میطلبد.
ثَکِلَتک أُمُّک این تعبیر ازجمله کنایات پربسامد و رایج در «سبک دورهای» و «سبک گروهی» صدر اسلام است؛ چه در فرهنگ آن ایام و در سخنان پیامبرو کلام امیر مؤمنان فراوان بهکار رفته است.
امام فرمود: «ثَکلَتْک أَمُّک!»(شگفتا از تو!) چگونه دربارۀ کتابی که از جانب خداوند نازل شده است شک کردی؟(نوری، ج17، ص326/ مجلسی، 1412ق، ج7، ص313) ـ بعد از ماجرای حکمیت نبرد صفین، شخصی به همراه سی نفر به نزد امیر مؤمنان آمد و گفت: «سوگند به خداوند، نه از تو فرمان میبرم و نه پشت سرت نماز میگزارم و فردا روز از تو جدا میشوم.
(ابن منظور، 1363ش، ج11، ص89) به دیگر سخن، تعبیر «ثَکِلَتک أُمُّک» یا «ثَکلَتْک الثَّوَاکلُ»، «ثَکلَتْکم أُمَّهَاتُکم» و «ثَکلَتْک أُمُّک وَ عَدِمَتْک» کنایههایی است که در سبک دورهای ادب عصر جاهلی و صدر اسلام بهکار رفتهاند.