خلاصه ماشینی:
2 میرزا اسدالله خان ناظم الدوله برادر نظام العلما؛ عموی نویسندة ما ـ که تحصیل کردة روسیه بوده و مدت ها در وزارت خارجه کار کرده ـ مناصبی در سفارت ایران در سنپترزبورگ و تفلیس و اسلامبول داشت و در این اواخر رییس دار الشورای کبرای بود و به سال 1319ق.
اماآنچه خود به اختصار دربارة زندگی اش تا سال حج؛ یعنی در همین سفرنامه نوشته، این است: «این بنده در سال هزار و دویست وهشتاد و یک (1281) هجری، درماه محرّم، در تبریز متولّد شده و به نصرالله مسمّی شدم و چون خانوادهام از طایفة طباطبا که الآن ثبت اسامی اجدادم در دفتر طباطباییهای زوالی موجود و بدین قرار است: پدرم میرزا رفیع الدین نظام العلما، ابن حاج میرزا علی اصغر مستوفی، بن ....
» در اینجا دیگر توضیح نمیدهد که از زمان سلطنت مظفرالدین شاه، چه مناصبی داشته است، تنها اشاره دارد که این زمان؛ یعنی در سال 1317 با صدر اعظم وقت که امین السلطان بوده درگیر و از کار برکنار شده است.
در بخش سفرنامة مکة وی، در مقایسه با آنچه در سفرنامه های دیگر آمده، تازه های فراوانی وجود دارد؛ برخی از تفاوتها که در سطور بعدی ملاحظه خواهیم کرد، به ویژه آنچه در بارة خوی بدویان گفته و سعی کرده است تا آنان را با دقت وصف کند، مطالب تازة فراوانی دارد.
اگر مملکت ما هم قانون داشت، صدر اعظم نمیتوانست برای یک کلمه حرف حق، مرا به این روز بیندازد و آصف الدوله دارایی مرا ضبط کند!» از اینجا به بعد وی ابتدا به قزوین و سپس رشت میرود و عادتش بر این است که گزارشی از وضع جمعیت و روحیات مردم ارائه کند.