چکیده:
تفکر در عالم خلقت و خصوصا آسمانها علمی کهن نزد بشریت محسوب میشد که عجایب آن حتی
باعث پرستش صور آسمانی در میان تعدادی از اقوام جهان شده و آنها را به تفحص بیشتر در این اصوار
وادارکرده است. دانشمندان دنیای اسلام نیز به دلایل مختلفی به شناخت علم آسمانها پرداختند و
گامهای موثری در این زمینه برداشتند. آنان مبانی نجوم را از ملتهای باستانی مانند ایرانیان، هندیان و
از همه مهمتر یونانیان و برخی آشنائی سطحی اعراب اقتباس کردند و به پیشرفتهای مهمی در این
عرصه نائل شده اند. موضوع پژوهش حاضر بررسی وضعیت علم نجوم در دنیای اسلام و زمینه های رشد
این علم نزد مسلمان است. سوال اصلی پاسخ بدان است که مسلمانان چگونه این علم را آموختند و به
چه کشفیاتی در این حوزه دست یافتند؟ در پاسخ باید گفت یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که
مسلمین نجوم را جز علوم غریبه میدانستند و آن را از ملتهای کهن برگرفتند و به پیشرفتهای مهمی
در این زمینه دست یافتند؛ آنان زیج های متعددی را طراحی کردند و کتابهای بیشماری را در آن حوزه
تالیف نمودند که بعدها با ترجمه همین متون، دانشمندان اروپائی توانستند نظام هیات بطلمیوسی که از
مدتها پیش مورد شک مسلمین واقع شده بود را براندازند.
خلاصه ماشینی:
"البته نباید از این نکته غافل شد که علم هیئت و نجوم، با همه زمینه هایی که برای رشد آن وجود داشت و اقبالی که از جانب خلفا و امرا نسبت به آن لحاظ میشد اما از طرف اهل دین مردد و مطرود بود و همین عامل سبب شد که برخی از منجمین بزرگ اسلامی همچون محمد حسن بن موسی نوبختی که تمام شهرت خانوادگی شان به دانش نجوم بستگی داشت به تالیف کتبی در رد این علم بپردازند و ابوالمعشر بلخی منجم بزرگ نیز خود در ابتدا به آزار منجمین و حکما میپرداخت و حتی متکلم بزرگی همچون فخر رازی معتقد است که معرفت عالم آسمانها از راه علم اخبار لحاظ میشود نه از طریق علوم تجربی و هیئت.
نجوم یونانی گرچه تاثیرات نجوم هندی و ایرانی در ایجاد تمایلات مسلمانان به دانش نجوم اسلامی بسیار موثر بود و بر نفوذ دانش یونانی پیشی داشت اما بدین جهت که کتابهای هندی و ایرانی از لحاظ نارسائیهای علمی نتوانستند همه خواسته مسلمانان در این دانش را برآورده سازد؛ از این رو مسلمین جهت رفع این نقص به اصول این علم نزد یونانیان که پژوهش های کاملی در زمینه انجام داده بودند احتیاج داشتند از این رو در زمان خلافت منصور عباسی اسباب اولیه آن فراهم گشت و وی با درخواست از امپراطور بیزانس توانست چند کتاب یونانی مانند اصول اوقلیدوس و المجسطی بطلمیوس را وارد دنیای اسلام سازد که کتاب اول شامل براهین علمی نجوم و کتاب دوم در برگیرنده تطبیق و استعمال این براهین در حرکات آسمانی و چگونگی رصد کردن و لزوم مداومت این کار می باشد(کرلو آلفونسو، همان: 266- 267)."