خلاصه ماشینی:
"4. ویژگی ساخت و ساز، استفاده از نقش مایهها و موتیوفها، سطوح هندسی و ترکیببندی (کمپوزیسیون)در نگارگری ایرانی، بیش از همه از عناصر تزیینی پیروی میکند که در نتیجه،گستره کاربردی تصویرها را نیز دگرگون میسازد و عناصر نقاشی شده، بیشتر از یک طرح کلی با اجزای غیر واقعی پوشانده شده است، انتخاب رنگ نیز بیشتر برپایه زیبایی و ترکیببندی رنگی صورت میگیرد.
5. انتخاب رنگهای یک دست و تخت و دوری از سایه روشن خطی و رنگی،ویژگی همیشگی نگارگری ایرانی به شمار میرود که از یک سو سبب کنار گذاشته شدن عنصر ژرفانمایی(پرسپکتیو)در تصویر شده است و از سوی دیگر،امکان طراحی نقش مایهها و موتیوهای فراگیر را بر سطح رنگ امکانپذیر میسازد.
7. مهمترین عناصر دیداری در نگارگری ایرانی،با کاربرد نشانههایی چون بننگارهها،نقوش اسلیمی، جدولبندی،تکرار،زرنگاری(تذهیب)، تشعیر و ابرهها(در سطوح ابری شکل)همراه است که همگی آنها از ویژگی تزیینی و گاه نمادین برخوردارند و بیشتر در ساخت و ساز و زیبایی تصویری مورد استفاده قرار میگیرند تا بیان روایی یو یا انتقال اطلاعات از راه تصویر.
اما واقعیت این است که هنر نگارگری،هرچند از درون حاشیهنگاری قرآن کریم و نگارگری کتابهای دینی آغاز شد و تمام جلوههای آن در هنر معماری،با نمادهای مذهبی همراه است،کتابنگاری همچون کارکرد نقوش اسلیمی در دست بافتههای ایرانی و دیگر شکلهای گسترده آن،نمیتواند به تمامی در قلمرو هنر دینی قرار گیرد؛به ویژه آنکه در نخستین دوران تمدن اسلامی،تصویرگری کتابهای دینی آثار چندانی بر جای نیست و میتوان تصور کرد که خلفای اسلامی،نخست با تصویرگری کتابهای دینی،مخالفتا ورزیدهاند و پس از آنکه هنر نگارگری به شهرهای شیراز،هرات،اصفهان، تبریز و قزوین راه یافت،از توجه و گسترش ویژه برخوردار شد و تصویرگری کتابهای دینی را نیز در برگرفت."