چکیده:
آثار حماسی شناسنامه و هویت هر کشوری هستند و به جرأت میتوان گفت کشور بدون آثار حماسی سرزمینی است بیهویت. دو اثر حماسی عظیم در ادبیات جهان عبارتاند از «شاهنامه» حکیم فردوسی که بارها و بارها درباره آن نگاشتهاند و خواهند نگاشت و دیگری «بهشت گمشده» جان میلتون انگلیسی که گرچه به هیچ عنوان همشأن و همطراز «شاهنامه» فردوسی نیست و نخواهد بود اما جایگاهی در عرصه ادبیات جهانی دارد. در این بین «شاهنامه» و «بهشت گمشده» دارای مشخصات و ویژگیهای مشترکی هستند که به نظر میرسد تا کنون از بررسی آنها به صورت تطبیقی غفلت شده و جای دارد که مورد بررسی قرار بگیرد و آن تشابه نسبی شخصیتهای خوب و بد(نیک سرستان و بد سرشتان) آن آثار عظیم و فاخر میباشد. گرچه تفاوتهای بسیاری از نظر نگارش، درونمایهها، بنمایهها، زمینه و سلوک شخصیتها در این دو اثر حماسی کاملاً مشهود میباشد، اما با این وجود بررسی نقطه مشترک هردو نویسنده حماسی که تأکید بر جدایی شخصیتهای نیکسرشت و بدسرشت و تأثیر آنها بر زندگی جهانیان است بارز میباشد و این مقاله در صدد است تا این مطلب را از زوایهای دیگر بررسی نماید.
خلاصه ماشینی:
گرچه ممکن است این تصور پیش آید که شخصیت و زمینه داستانی «بهشت گمشده» مذهبی و بر اساس انجیل میباشد و هیچ ارتباطی با داستانهای پهلوانی و قهرمانی «شاهنامه» ندارد اما در حقیقت این ذکاوت و هوش هر دو شاعر بزرگ را میرساند که پهلوانان و قهرمانان واقعی همانند شخصیتهای حاضر در درگاه پرورگار پاک، نیک سیرت، خردمند و تسلیم امر الهی هستند و بد سرشتی پیشه نمیکنند و از همه مهمتر اینکه برخی از درونمایهها و بنمایههای بکاررفته در آنها مانند عشق و عاشقی، فداکاری، و تسلیم بودن محض در مقابل خدایان(پروردگار) مشترک میباشند و این میتواند الزام به مطالعه تطبیقی این دو حماسه عظیم را توجیه کند.
جهان عرصه خیر و شر و جایگاه نیک سرشتان و بد سرشتان است و همواره شخصیتهایی منتسب به نیک سرشتی و بد سرشتی بودهاند به طور مثال در «شاهنامه» فردوسی افرادی چون رستم، جمشید و بهمن و سیاوش به واسطه ویژگیهایی چون جوانمردی، عدالتخواهی، گذشت و ازخودگذشتگی در گروه نیک سرشتان و افرادی چون ضحاک و افراسیاب به واسطه ظلم و خودخواهی در گروه بد سرشتان قرار گرفتهاند(از آنجائی که در فرهنگ غرب نیز کتابهای شعر حماسی وجود دارد) در این مقاله بر آنایم که سرآمد ترین اثر حوزه حماسی ایران یعنی «شاهنامه» فردوسی و از آثار جهانی یکی از مهمترین آنها یعنی «بهشت گمشده» جان میلتون را از نظر نمایههای شخصیتی نیک سرشتی و بد سرشتی مورد شناسایی، پژوهش و کنکاش علمی قرار دهیم و به عبارت دیگر سؤال اصلی این مقاله عبارت است از شخصیتهای نیک سرشت و بد سرشت در «شاهنامه» فردوسی و «بهشت گمشده» جان میلتون کداماند، چه ویژگیهای شخصیتی دارند و چه وجوه تشابه و تمایزی با هم دارند؟ چنانچه پژوهشگری قصد بررسی این آثار را در کنار هم داشته باشد باید به سراغ شاخهای از ادبیات برود که ادبیات تطبیقی نام دارد.