چکیده:
آرمانشهر و داشتن مدینه فاضله از دیرباز ذهن انسان را به خود مشغول کرده است و انسان همواره در رؤیاها و افکار خود در پی رسیدن به آن بوده است. در دنیای معاصر، ادبیان و شاعران به نوبه خود به این موضوع از زاویههای گوناگون پرداختهاند و آرمانشهر در آثار آنها بازتاب ویژهای دارد. سهراب سپهری از ایران و ویلیام باتلر یتز شاعر ایرلندیتبار انگلیسی نیز، در اشعار خود به این موضوع پرداختهاند. مقاله حاضر پژوهشی توصیفی- تحلیلی در حوزه ادبیات تطبیقی است که به بررسی و مقایسه دو شعر «پشت دریاها» و «سفر به بیزانس» از این دو شاعر با عطف بر مضمون آرمانشهر و سمبلهای موجود در این دو شعر میپردازد، حاصل آن کشف شباهتها و یکسانیهایی است که در اندیشه دو شاعر است. هرچند در خاستگاه فلسفی دو شاعر(شرق و غرب) تفاوتهای وجود دارد اما این مفهوم در هر دو شعر نقش و رنگ یکسانی دارد. چرایی وجود آرمانشهر برای هر دو شاعر تقریباً یکی است و راه رسیدن به آن نیز یکسان است. برای هر دو آرمانشهر، نه خیال محض ونه واقعیت صرف است، آمیزهای است از هر دو. آنچه در آرمانشهر در انتظار آنان است نیز یکسان است. آرمانشهر یعنی معرفت، معنویت و جاودانگی.
خلاصه ماشینی:
روش تحقیق این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده، بر این اساس، اشعار «پشت دریاها» از سهراب سپهری و «سفر به بیزانس» ویلیام باتلر یتز با عطف به مفهوم آرمانشهر مقایسه شدهاند.
(همان:194) دو نماد قوی در شعر پشت دریاها وجود دارد، سفر و شهر، قایق نماد توشه برای سفری طولانی است و خاک غریب، استعارهای از جامعه شاعر که هیچ حرکت و خروشی در آن نیست: قایقی خواهم ساخت، خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق قهرمانان را بیدار کند (سپهری،1389:166) اساطیر در ادامه شعر نماد خرد است؛ خوشه انگور نماد عواطف عالی انسانی، که در آن خاک غریب دیگر اثری از آنها نیست: ...
شهر از طرفی نماد آرمانشهر و از طرف دیگر نماد معرفت و معنویت است، درست همانگونه که بیزانس به این هر دو مفهوم به کار رفته است.
سهراب وارث آب و خرد و روشنی میشود و یتز پرندهای زرین که برای مردم بیزانس از آنچه بوده، هست و خواهد بود حکایت کند و برای هر دو فنای جسمانی رنگ میبازد و میبازد: پشت دریاها شهری است که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است شاعران وارث آب و خرد و روشنیاند پشت دریاها شهری است قایقی باید ساخت (همان:168) اگرچه صریحا سخنی از جاودانگی به میان نمیآید اما این را میشود از دو عبارت در دو شعر استنباط کرد: ...
آنچه در این مختصر آمد مقابله دو شعر «پشت دریاها» از سهراب سپهری و «سفر به بیزانس» از ویلیام باتلر یتز شاعر ایرلندی بود.