خلاصه ماشینی:
"حال آنکه فانتزی غربی یا در وجهی کودکانه و در جهان ادبی سرشار از صلح و آرامش و مسالمت پدید میآید که در این صورت،توان پردازش نماد در چنین جهان ادبی در غرب،کمتر دیده شده است و یا میبایست جدال دو قطب متقابل به نمایش گذارده شود تا شخصیتها ابعاد نمادین یابند.
مهمترین نوآوری سهرودی آن است که این سه صفت را از آغاز به سه شخصیت بدل میکند و آنها را در قالب سه برادر معرفی مینماید:«حسن»برادر بزرگتر است، «عشق»برادر میانی و«حزن»برادر کوچک.
عشق مطلع میشود که حسن به دیدار آدم(ع)رفته است و به همراه حزن به دنبال حسن میروند و اهل ملکوت را نیز به دنبال خود روانه میکنند.
اهل ملکوت پادشاهی خود را به عشق میدهند،اما عشق این مقام را به حزن تفویض میکند و دستور به زمینبوسی میدهد:«بفرمود تا همه از دور زمین بوسی کنند؛زیرا که طاقت نزدیکی نداشتند.
اینگونه ارجاعات-اصطلاحا-بینامتنی در آثار ادبی کهن فارسی کمتر مشاهده شده است؛به ویژه آنکه سهروردی به فراخور ساختار فانتزیاش،داستان یوسف(ع)را در بوتهء تفسیر خود بازخوانی کرده است و فرضا برادران یوسف(ع) که در داستان اصلی،نقشهایی ساختاری و غیر قابل حذف دارند،در این روایت به جرأت میتوان گفت بیرنگ شدهاند.
در این داستان،تقریبا تمام کلمات و مفاهیم و استعارههایی که در شعر عاشقانهء فارسی-چه عشق زمینی و چه عشق آسمانی و عرفانی-متداول است یا با شخصیت انسانی،قهرمانهای یک داستان پرماجرا شدهاند و یا مکان وقوع ماجراها، شخصیتهای این داستان عبارتاند از:عقل،دل،نظر،ناموس،زرق،همت،عشق،حسن،رقیب،قامت،ساق،زلف، غمزهء جادو،صدر حازن،وهم،توبه،صبر،بلا،مهر،خال،آن(آن حسن)،هلال حاجب،ناز،لعل ساقی،تبسم، وفا،غیر،خضر و جوقی زنگی بچه."