چکیده:
استاد مطهری معتقدند علامه طباطبایی نخستین فیلسوف در تاریخ فلسفه اسلامی است که به چگونگی انتزاع معقول ثانی پرداخته است. منظور ایشان این نیست که پیش از علامه به این مسئله توجه نشده است، حتی میتوان گفت عناصر اصلی تبیین علامه در کلمات صدرالمتالهین وجود دارد. عناصر ملهم از آموزههای صدرالمتالهین در تبیین علامه عبارتاند از: ۱) معقولات ثانیه، علوم حصولی مسبوق به علوم حضوریاند ۲) علم نفس به خود، قوا و افعالش و نیز ادراک حسی، علم حضوریاند؛ ۳) بررسی فرایند انتزاع معقولات ثانیه را باید از یکی از این علوم حضوری آغاز کرد؛ ۴) معقولات ثانیه محصول نگاه استقلالی به نسبت میان پدیدههای یافت شده، نفسانی یا خارجی، است.
خلاصه ماشینی:
مقایسه بیان علامه با کلمات نسبتا پراکنده صـدرالمتألهین در بـاب معقولات ثانیه نشان خواهد داد که مبانی و اجزای اصلی تبیین علامه برگرفته از مباحـث صـدرالمتألهین در این باب است ؛ بحث هایی همچون مبنا بودن علم حضوری در کسب مفاهیم ، سازوکار انتزاع معانی اسمی از معانی حرفی، کیفیت انتزاع مفهوم وجود از حقیقت وجود فینفسه یا وجود رابـط و کیفیـت انتـزاع مـواد ثلاث.
همچنین به طور ضمنی آشکار خواهد شد که با اسـتناد بـه کلمات صدرالمتألهین و بازسازی و نظاممندسازی دیدگاه وی نیز میتوان تبیینی منسـجم از کیفیـت انتـزاع معقول ثانی ارائه کرد؛ تبیینی که در آن نقش مفهوم وجود بسیار پررنگ تر از نقش آن در تبیین علامه است .
(٣٠٥ بدین ترتیب مؤلفه های تبیین علامه عبارتاند از: ١) هر علم حصولی مسبوق به علم حضوری اسـت ؛ ٢) علم نفس به خود، قوا و افعالش و نیز ادراک حسی، علم حضوریاند؛ ٣) بررسـی فراینـد پیـدایش هـر مفهومی را باید از یکی از این علوم حضوری آغاز کرد؛ ٤) معقولات ثانیه محصول نگاه استقلالی به نسبت میان پدیدههای یافت شده، نفسانی یا خارجی، است .
حال، اگر عقل به یکی از آنها نظر استقلالی بیفکند و نحوه وجود آن را در کانون تأمـل قرار دهد نمیتوان گفت که لحاظ آلی برای شیء دیگر دارد بلکه عرضی است موجـود در ظـرف عقـل کـه خود وجودی ممکن است .
صدرالمتألهین خود تصریح میکند که مفهوم وجـود از ملـزومش که حقیقت وجود است بذاته انتزاع میشود (همان، ١/ ٦٥).