چکیده:
مکتبی شیرازی، شاعر قرن نهم هجری، با اثر لیلی و مجنون خود به شهرت رسیده، اثری که در قالب مثنوی و با طرحی داستانوار سروده شده است. منظومههایی نظیر لیلی و مجنون، مرز بین حکایت و داستانِ هنری هستند. به همین دلیل در ردیابیِ عناصر داستانیِ آنها گاه توجیه یک ادعا یا تخصیصِ یک عنوان، چندان آسان نیست و به خصوص در تقسیمبندیها، امکان دوگانگی بعضی انواع در داستانی واحد نیز وجود دارد. با اینهمه، هدف اصلی این پژوهش، جستجوی عناصر داستانی این منظومه و تحلیل و بررسی آنهاست. عناصری چون، پیرنگ، زاویة دید، شخصیتها و انواع آن، درونمایه، گفتگو و شیوههای گوناگون آن، لحن، فضا و صحنة داستان. حاصل این بررسی نشان میدهد؛ این روایت، بهطور کلی درونمایهای عاشقانه و داستانِ یک عشق عُذری است، عناصر ساختاری پیرنگ با گفتگوهای میان شخصیتها و فضای حزنانگیز سراسر داستان کاملاً هماهنگی دارد. زاویة دید این روایت، زاویة بیرونی (دانای کل) میباشد. همچنین، شخصیتها بیشتر ایستا و ثابت هستند، بجز دو شخصیت اصلیِ قصه که از شخصیتی پویا و متحرک برخوردار است. ویژگی دیگر این داستان، مطابقت لحنِ آن با طرح و مضمون اصلی روایت است. به دلیل ماهیت این داستان، حجم بالایی از آن را عنصر گفتگو تشکیل میدهد.
Maktabi Shirazi, the ninth-century poet, his fame reached with effect "Leili and Majnoun", a work written in Masnavi and Anecdotal plan. The poems such as "Leili and Majnoun", is the boundary between the anecdote and the art story. That's why they sometimes justify a claim about story elements or to assign a title, is not so easy, especially in divisions, there is also the possibility of duality, in some of the same story. However, the main purpose of this research, the search for the story elements of the system and analyze them. Elements such as, plot, point of view, characters and its variants, theme, dialogue and its various styles, tone, atmosphere and scene of the story. Investigations showed that, this narrative themes are romantic and its story is an love virginity; The structural elements of the plot with dialogue between the characters and sad space is perfectly synchronized throughout the story. the point of view in this narrative, is external (omniscient). also Characters are more static, except the main characters of the story, the characters are dynamic. Another feature of this story is consistent with the tone and theme of the narrative. Because of the nature of this story, It constitutes a huge amount of dialogue element.
خلاصه ماشینی:
عناصر موجود در داستان این داستان، دو شخصیت اصلی دارد و آن لیلی و مجنون است و سایر شخصیتهای روایت فرعی محسوب میشوند.
در حقیقت، منظومههایی نظیر لیلی و مجنون که در مرز بین حکایت و داستان هنری هستند، در ردیابی اجزا و عناصر داستانی آنها گاهی توجیه یک ادعا چندان آسان نیست و به خصوص در تقسیمبندیها، امکان دوگانگی بعضی انواع در داستانی واحد نیز وجود دارد.
از قبیل، پیر صاحبدلی که پدر مجنون او را درمانکنندة درد فرزند خود مییابد، طبیب حاذقی که بر سر بستر لیلی میآید تا او را درمان کند، شبان ابنسلام، شخصیتی است که با وجود خدمت به ابنسلام، در کنار مجنون قرار میگیرد و با تعهد به یاری دادن او، وی را به وصال نزدیک میکند، نوفل، که در دل مجنون، شوق دیدار یار و امید وصال میاندازد و برای سر گرفتن این پیوند، از راه لشکرکشی و جنگ با قبیلة لیلی، همراهی و همرازی خود را با این عشق نشان میدهد، حیوانات وحشی نیز بعد از آواره شدن مجنون در دشت و بیابان، مرهم دردهای مجنون و پناه رازهای عاشقانة او بودند، خونیای که از سوی پدر لیلی مأمور کشتن مجنون میشود، پس از دیدن حال و روز او، با وی همراه میشود و امر شاه را اجرا نمیکند.
شخصیتهای اصلی داستان لیلی و مجنون، هردو رهبرانی برای ایجاد تغییر در وضع موجود زمان خود هستند؛ با توجه به گرهگشایی نهایی در پایان داستان، منظومة مورد بحث از پیرنگی بسته برخوردار است.