چکیده:
امتزاج و آمیختگی اصطلاحات عرفانی و فلسفی و تبیین آن با زبان شاعرانه و هنرمندانه، زوایا و دیدگاههای مختلفی را جهت بررسی و ارزیابی این گونه آثار فراهم میآورد. کاربرد مفاهیم انتزاعی و دشوار حکمی و فلسفی در آثار منظوم عرفانی به طرق و شیوههای مختلفی در قالب حکایتهای تمثیلی، داستانهای تعلیمی و موعظههای اخلاقی مرسوم بوده است، از آنجا که سنایی هم شاعر است هم صوفی و هم حکیم بنا بر این آثارش را میتوان از سه دیدگاه عرفانی، فلسفی و ادبی بررسی کرد. آثار سنایی چون حدیقه، دیوان اشعار و مثنویهای او از جمله آثار عرفانی است که شاعر به فراخور موضوع از مضامین و اصطلاحات حکمی و فلسفی در آن بهره گرفته است؛ او هم چنین جهت مؤثّرکردن کلام خود از عناصر تصویرپردازی به وفور سود جسته است. در این گفتار نحوة تصویرسازی و شیوة کاربرد عناصر خیال همچون تشبیه، استعاره، کنایه، تلمیح، پارادکس، تجسم، تمثیل و… در خصوص واژة عقل ارزیابی شده است.
Mixing and blending it with the mystical and philosophical explanations of poetic language and artistic، different angles and perspectives to evaluate this kind of provides. The use of abstract concepts and difficult legal and philosophical works of mystical poetry in various ways and methods of allegorical tales، stories and sermons on moral education has been used. As the Sufi poet Sanai time and time wise، so his work can be examined from a mystical، philosophical and literary review. Anonymous works because Hdyqh، including works of mystical poetry of Rumi، he is a poet according to the subject of legal and philosophical concepts and terminology that is used. He was also instrumental in influencing the abundance of imagery of benefit. This article on how to use imagery and style fantasy elements such as simile، metaphor، allegory، allusion may، paradoxes، visualization، analogy، and the third term is evaluated.
خلاصه ماشینی:
صور خیال و استفاده از زبان هنری در شعر او از نظر حوزة عمومی تصاویر متنوع است و از جمله شاعرانی است که دید فلسفی خود را در تصاویر منعکس میکند؛ از جمله عناصر تصویرپردازی در اشعار سنایی میتوان به موارد زیر اشاره کرد؛ تشبیه: تشبیه به عنوان یکی از ارکان زبان مجازی در تصویرسازی نقش مهمی دارد.
اسلوب معادله نیز در اشعار سنایی بسامد بالایی دارد: کی توان گفت سر عشق به عقل کی توان سفت سنگ خاره به خار (سنایی، 1388: 303) هر یک از دو مصرع فوق را میتوان به صورت مستقل در نظر گرفت در این گونه ابیات معمولا مصرع دوم جهت تبیین و ملموسکردن مصرع اول ذکر میشود.
در ابیات زیر عقل به مناسبتهایی به حضرت داوود و ابراهیم و سد موسی عمران تشبیه شده است: عقل داوود وار در محراب پیش او خر راکعا و اناب (همان: 202) عقل در راه حق دلیل تو بس عقل هر جایگه خلیل تو بس (همان: 296) گر بر آرد سر چو فرعون اندر این ره شهوتی ما بر او از عقل سد موسی عمران کنیم (همان: 411) و گاه او را چون دجال میبیند: عشق یک روی است او را در بر عیسی نشان عقل یک چشم است او را در صف دجال کن (سنایی، 1388: 498) و نیز میگوید او را باید چون سجدهگاه مریم پاک و مبرا کرد: حجرة عقل را ز تحفة روح تازه چون سجده جای مریم کن (همان: 499) و یا او را چون نوح میداند: نفس بیعقل احمقی باشد نوح بیروح زورقی باشد (سنایی، 1368: 303) اغراق: سنایی شاعری مداح بوده اوج اغراقهای او در بخش مدیح قصاید اوست.