چکیده:
بررسی سهم عادلانه عوامل تولید از درآمد حاصل از تولید و تدوین شاخصهایی جهت سنجش آن، یکی از مهمترین بحثهای علم اقتصاد و مورد تاکید سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی است. این امر مستلزم پیمودن مراحل چهارگانه تبیین مفهومی عدالت، شناخت استحقاق عوامل تولید، استخراج معیارهای عدالت و در نهایت طراحی شاخصها میباشد. غالب مطالعات صورت گرفته با نگاه اسلامی، فاقد جامعیت و نظاممندی بوده و هیچکدام شاخصی را در این زمینه ارائه نمیکنند. نوشتار حاضر با استفاده از روش تحلیلی ـ توصیفی، این فرضیه را مطرح میکند که از دیدگاه اسلام، عدالت در سهمبری عوامل تولید، مستلزم تفکیک میان عوامل تولیدی است که حق آنها به عین محصول تولیدی تعلق میگیرد؛ در حالیکه معیار عدالت در سهمبری عوامل تولید در این دسته از عوامل، اعطای عین محصول تولیدی به آنها میباشد، سهم سایر عوامل (که حقی در عین محصول تولیدشده ندارند)، در قالب اجرت و سهم بازاری میباشد. در ادامه عنوان شده که اجرت و سهم بازاری، زمانی عادلانه است که معیارهای عدالت در دو سطح بازار و اقتصاد وجود داشته باشند. در طراحی شاخص عدالت در سهمبری عوامل تولید، با رعایت همین تقسیمبندی به ارائه سنجههایی در هر بخش پرداخته شده و در نهایت با تجمیع سنجهها، شاخص عدالت در سهمبری عوامل تولید ارائه شده است.
Analyzing the just share of production factors from production- driven income and developing some indices for its measurement is one of the most important topics in the economic science and is emphasized by the general policies of resistance economy. This involves taking four steps of conceptually explicating justice, recognizing the entitlements of the production factors, inferring justice indices, and finally designing the measures. Most of the previous studies performed with an Islamic viewpoint are not comprehensive and systematic, and none of them provide any measures in this regard. Adopting an analytical-descriptive method, the present article propounds the hypothesis that in the viewpoint of Islam, justice in share imparting to production factors requires segregation of these factors, whose claim regards the substance of the product, meanwhile in this group of the factors, the criterion for justice in share impartation to the production factors is granting them the substance of the product. The share of the other factors (which don’t have any claim to the substance of the product) is in the form of fees and market share. Then, it is propounded that the fees and the market share are just if there exist the justice criteria in the market and economy levels. In designing the justice index for share imparting to the production factors, some measures are presented in each sector, and finally, by aggregating these measures, the justice index for share imparting to the production factors is presented.
خلاصه ماشینی:
"با این حال به نظر میرسد دیدگاه یادشده با گذشت زمان و پیشرفت شیوههای تولید با چالشهایی روبرو شده است که به برخی از آنها اشاره میشود: 1ـ همانگونه که در بخش مبانی سهمبری اشاره شد، از نگاه اسلام قواعد توزیع، ثابت میباشد و همان قواعد توزیعی که در عصر تولید به شیوه ابتدایی حاکم بود، عینا در عصر تکنولوژی نیز حاکم میباشد؛ چراکه این قواعد بر مبنای منطق جانشینی و یکسری ارزشهای ثابت انسانی و الهی همچون حق، عدالت، مساوات و کرامت انسانی بنا شده و در واقع راهحلی برای مشکلات ثابتی است که امکان تطبیق آنها در هر جامعهای با هر شیوهای از تولید وجود دارد (ر.
مطالب یادشده با عنوان اصل ثبات ملکیت مطرح میشود که مطابق آن، ملکیت افراد نسبت به اموال محترم شمرده شده و بدون اجازه ایشان، دیگران حق تصرف در اموال را ندارند؛ بنابراین، کسی که مادهای را مالک است، مادامیکه ماده باقی است ملکیت وی نیز نسبت بدان محفوظ میباشد 1 و تمامی محصول تولیدشده از این اموال، به وی تعلق خواهد داشت و سایر عوامل تولید حقی در آن نخواهند داشت و صرفا مستحق دریافت اجرت ثابت میباشند (ر.
1 به عنوان مثال، در شرایط افزایش شدید سطح عمومی قیمتها، با توجه به ثابت بودن قراردادها برای یک دوره زمانی و لحاظ نکردن تورم در قرارداد، سهم واقعی معیار عدم نوسان شدید در سطح عمومی قیمتها در صورتی معتبر است که تغییر در سطح عمومی قیمتها منجر به تغییر در قیمتهای نسبی شود؛ بنابراین، اگر پول خنثی باشد، یا اینکه نیرویکار دچار توهم پولی نبوده و با پیشبینی دقیق تورم، آن را در قرارداد لحاظ کند و یا اتحادیههای کارگری توان اینکار را داشته باشند، این معیار حذف خواهد شد."