چکیده:
مرگ طبیعی انسان با توقف قلب و تنفس شروع میشود و سپس اعضای دیگر حیات خود را از دست میدهند که این پدیده مورد پذیرش پزشکان، فقهای فریقین و عرف واقع شده است؛ اما عمدهترینِ تردیدها در مرگ انسان، از ناحیه سلولهای مغزی است که در چنین حالتی، قلب بهفعالیت میپردازد اما زنده بودن انسان فقط به حیات نباتی وی محدود شده و راه بازگشت به زندگی انسانی وجود ندارد و تنها با کمک دستگاههای پزشکی میتوان حیات سایر اعضاء را تا مدتی حفظ کرد. با توجه به اینکه تشخیص شروع مرحله مرگ بیمار مبتلا به مرگ مغزی بهمنظور اجرای احکام فقهی و حقوقی مترتب بر فوتشدگان، حائز اهمیت است، لذا در این پژوهش، حیات و موت چنین بیماری در دو حوزه دین و پزشکی مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت. واکاوی ادله دیدگاههای مطرح، این نتیجه را در پی دارد که از دیدگاه پزشکان، بیمار مبتلا به مرگ مغزی، مرده محسوب میشود و اما طبق قول منتخب فقهای فریقین و نظر عرف، بیمار مبتلا به مرگ مغزی، شخص زنده محسوب شده و احکام فقهی و حقوقی مترتب بر فوتشدگان جاری نخواهد گردید، تا زمانی که مرگ واقعی چنین شخصی احراز شود. نظر منتخب و نتیجه گرفتهشده از ادله این است که آثار فقهی و حقوقی مترتب بر حکم به فوت بیمار مبتلا به مرگ مغزی تا زمان احراز مرگ واقعی بیمار مبتلا به مرگ مغزی جاری نمیشود.
The natural death of humans begins with ceasing of the heartbeat and breathing، and then other organs will lose their lives. This phenomenon has been accepted as that of death by physicians، and Shiite and Sunni jurisprudents; however، the main doubts about human death are related to the brain cells as in such a state، the heart has its activity، but human life is limited only to a vegetative life and there is no way for returning to human life، and only with the help of medical devices، the life of other organs can be maintained for a period of time. It is important to identify the beginning of the death stage of a patient with brain death in order to enforce the jurisprudential and legal rulings applicable to the deceased; therefore، in this research، the question where such a person is dead or alive was analyzed in two areas of religion and medicine. Examining the reasons behind the views leads to this result that، from the viewpoint of physicians، a patient with brain death is considered dead، but according to the opinion of the Shiite and Sunnite jurisprudents and the common law، the patient with brain death is considered alive; and Islamic jurisprudential and legal rulings applicable to the deceased will not be applicable to such a person until the real death of such a person is established.
خلاصه ماشینی:
"نتیجه مرگ مغزی کاملترین مصداق حیات غیرمستقر است و طبق نظر فقهای فریقین مرگ مغزی معادل مرگ قانونی نیست و مادام که قلب و دستگاه تنفس بیمار کار میکند، حتی در صورتی که پزشکان، مرگ مغزی بیمار را تایید نمایند نمیتوان بیمار را مرده پنداشت؛ وانگهی نظر عرف محترم است و عرف به ظاهر و علایم ظاهری بیمار که زنده بودن او را تأیید میکند توجه دارد و از نظر عقلی نیز مرگ مغزی، مرگ تمام اعضای حیاتی و در نتیجه مرگ کامل شخص نیست و بنابراین طبق استفتاء نگارندگان<FootNote No="9" Text=" سؤال استفتاءکنندگان: از دیدگاه پزشکان، بیمار مبتلا به مرگ مغزی، مرده محسوب میشود، اما آیا از نظر فقهی برای بیمار مبتلا به مرگ مغزی، حکم به موت او میشود یا حیات؟ (با ذکر دلیل) و آیا احکام مترتب بر فوت شدگان بر بیماران مبتلا به مرگ مغزی جاری می شود؟ (از جمله پرداخت دیون موجل متوفی، ارث بردن وارثین از اموال متوفی و عده وفات همسرش) - آیتالله سید علی سیستانی: «کسی که از نظر مغزی مرده است در حالی که قلب و ریه او هر چند به کمک دستگاه وظیفه خود را انجام میدهند، میت شمرده نمیشود..."