چکیده:
از جمله مسائلی که در قصاص اعضاء و نفس مطرح میشود، موضوع تعدد و تداخل حق قصاص است. در مواردی که جانی با ایراد ضربه واحد باعث جرح یا قطع و سپس مرگ مجنیعلیه میشود، قصاص طرف در نفس تداخل کرده و بنابر نظر فقهای امامیه جانی فقط به قصاص نفس محکوم میگردد. در صورتی که جانی ضربات متعدد را بهطور متوالی و با فاصله کم وارد نماید نیز قصاص طرف در نفس تداخل میکند. در مواردی که ضربات متعدد با فاصله زمانی وارد شود، قصاص طرف در نفس تداخل نکرده و هر جنایتی قصاص خود را دارد. وجود بهبودی و عدم آن میان ضربات، مورد بحث فقهای امامیه و اهلسنت واقع شده و سه دیدگاه مبنی بر تداخل، عدم تداخل و تفصیل میان ضربات متوالی و متفرق بهوجود آمده است. در صورت ایراد جنایات متعدد به اطراف که منتهی به موت نشود، نظریه عدم تداخل قصاص اطراف و ثبوت چند حق قصاص قابل پذیرش است.
Among the issues considered about nemesis (Qisas) is the issue of co-occurrence of crimes causing nemesis and the right for Qisas. In cases that the criminal just makes a single injury on a person and that single injury leads to the death of that person، the nemesis of organs co-occurs with the nemesis of life. Based on the viewpoints of the jurisprudents of Imamiyyah، here the criminal will be condemned to death penalty. If the criminal makes several injuries on a person and those injuries leads to the death of that person، the nemesis of organs co-occurs with the nemesis of life. Based on the viewpoints of the jurisprudents of Imamiyyah، in this situation، the criminal will also be condemned to death penalty. In cases that several injuries are imposed to a person with a difference in time، the nemesis of organs does not co-occur with the nemesis of life and each injury; and the murder itself should have their own punishments. The importance of recovery of injuries has been the issue of discussions among Shiite and Sunnite jurisprudents. Three viewpoints have been presented based on co-occurrence and non-co-occurrence and the difference of time between continuous and consecutive injuries. In situations that imposing several injuries does not lead to death، the opinion of non-co-occurrence of injuries to organs and multiple rights for Qisas is acceptable.
خلاصه ماشینی:
"ممکن است فرض دیگری مطرح شود و آن این است که جانی یک ضربه وارد نماید و فرد را مجروح نماید، مجنیعلیه بعد از مدت زمانی بر اثر سرایت آن زخم فوت کند، مانند اینکه جانی دست دیگری را قطع کند، زخم سرایت کرده و موت مجنیعلیه در اثر سرایت باشد؛ در این فرض بنابر نظر مشهور فقهای امامیه، قصاص طرف در قصاص نفس تداخل کرده و جانی فقط محکوم به قصاص نفس میشود، زیرا در اینجا نیز قتل و موت مجنیعلیه مستند به همان یک ضربه است و منفک از آن نیست (خویی، 1428ق، 42/6 و 7).
ایراد یک ضربه، ایجاد دو یا چند جنایت طولی بنابر نظر مشهور فقهای امامیه، اگر جانی یک ضربه وارد نماید که منجر به ایراد جراحت یا قطع عضو شود و سپس زخم به سایر اعضاء سرایت کند و بهعنوان مثال کسی انگشت دیگری را قطع کند و جنایت بر حسب اتفاق به کف دست سرایت نماید، مجنیعلیه میتواند کف دست جانی را قصاص نماید (خویی، 1428ق، 42/216 و 217)، زیرا برمبنای این نظر، جزء در کل داخل میشود و اثر فعل عمدی و عدوانی، عملی عمدی و عدوانی خواهد بود (محقق اردبیلی، 1425ق، 14/101)."