چکیده:
موضوع شرکتهای مادر و تابعه، بهدلیل نقش آنها در عرصۀ تجاری-اقتصادی، همواره از مسائل بحثبرانگیز محافل حقوقی بوده است. از جمله ابهاماتی که در این مورد قابلیت تحقیق و بررسی دارد، مسئلۀ تأثیر یا عدم تأثیر ورشکستگی این دو شرکت بر یکدیگر است. در این زمینه، اصل استقلال مالی این دو شرکت بهدلیل شخصیت حقوقی مستقل آنها از یک سو و روابط مالی و مدیریتی بین آنها از سوی یکدیگر، باید مورد توجه قرار گیرد. در این پژوهش، سعی شده است با بررسی روابط و مسئولیتهای بین این دو شرکت در طول حیاتشان، به ارائۀ پاسخی روشن در این خصوص دست یابیم. ماحصل پژوهش حاکی از تأثیر ورشکستگی شرکت مادر بر تابعه و ورود آن به وادی انحلال در عمل و مسئولیت احتمالی شرکت مادر در فرض ورشکستگی شرکت تابعه است.
The topic of multinational corporations، because of the role these Corporations in trade-economic field، always has been from the controversial issues of legal circles. Nowadays، these corporations in the field of international trade، because of impression of international economic are very important and in addition، with activity around the world، also affect on internal trade of countries. Because of the prominent role that parent and subsidiary corporations، as the two main sides، have in the range of multinational corporations and their life and deterioration affect on the future trading of these corporations، the authors is trying to with the initiative view، pay to study the relationships and responsibilities between this two corporation in their lifetime until finally، the effect of the bankruptcy of each of them on continuation of others life or the responsibility that following the bankruptcy، is created for other corporation، to be revealed.
خلاصه ماشینی:
ازاین رو اگر مدیرانی را انتخاب کند که صلاحیت شغلی نداشته یا انتخاب آنها براساس روابطی باشد که از این طریق ، خساراتی به شرکت تابعه و در پی آن به اشخاص ثالث وارد شود، شرکت مادر ممکن است به دلیل عدم اجرای وظایف اصلی خود، مسئول شناخته شود (٣٠٨-٢٩٥ :٢٠٠٢ ,Riege).
١ از سوی دیگر، اساسنامۀ شرکت تابعه که به منزلۀ قرارداد تشکیل این شرکت قلمداد می شود و شرکت مادر به عنوان سهامدار اکثریت ، نقش برجسته ای در تدوین آن دارد، لزوم این نوع از مسئولیت ها را توجیه می کند ( See; Liability of Subsidiary Corporation for ٤٧٣ :١٩٣٤ ,Debts Incurred by Parent).
قاعدة خرق حجاب شخصیت حقوقی در واقع به معنای نادیده گرفتن اصل شخصیت حقوقی مستقل شرکت ها و اصل مسئولیت محدود در جبران خسارت ها و تعهدات بوده و حاکی از آن است که در صورت وجود شرایط لازم برای احراز این تئوری ، مدیران شرکت در قبال تعهدات شرکت و همچنین شرکت مادر در قبال تعهدات شرکت تابعه (فرض مورد نظر در این پژوهش )، می تواند مسئول قرار گیرد، خواه این مسئولیت به صورت قراردادی باشد، خواه به شکل غیرقراردادی (جنیدی و زارع ، ١٣٩٤: ٨٧؛ فرجی ، ١٣٩٠: ٦٩-٦٥).
"Liability of Subsidiary Corporation for Debts Incurred by Parent", (1934), The Yale Law Journal, Vol. 43, No. 3, Available at: http://www.