چکیده:
ﻣﻘﺎﯾ ﺴﻪ ﻗﺪرت ﻧﺮم ﮐ ﺸﻮرﻫﺎ ﯾﮑﯽ از ﻣﻮ ﺿﻮﻋﺎت ﺟﺪﯾﺪ در ﺳﯿﺎ ﺳﺖ ﺗﻄﺒﯿﻘﯽ ﻣﯽﺑﺎﺷــﺪ ﮐﻪ در ﻋﺮﺻــﻪ ﺳــﯿﺎﺳــﺘﮕﺬاری ﻫﺎ و ﺑﺎزﺳــﺎزی ﻋﻤﻠﮑﺮد ﻣﻠﯽ ﻣﻮﺛﺮ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ ﯾﮑﯽ از ﭘﺪﯾﺪهﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ وﻗﻮع آن، ﭼﻬﺮه دوم ﻗﺪرت ﯾﻌﻨﯽ ﻗﺪرت ﻧﺮم در ﻋﺮﺻــﻪ ﺳــﯿﺎﺳــﺖ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻞ ﻣﻄﺮح ﮔ ﺸﺖ. از آﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ روﻧﺪ ﺑﯿﺪاری ﻣﺮدم ﻣ ﺼﺮ و اﻧﻘﻼب 25 ژاﻧﻮﯾﻪ 2011 در اﯾﻦ ﮐﺸﻮر، ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎ و ﻣﺎﻫﯿﺖ رژﯾﻢﻫﺎی ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﺷﺮاﯾﻂ وﻗﻮع ﺷــﺒﺎﻫﺖ زﯾﺎدی ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ دارﻧﺪ، اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺗﻼش دارد ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻗﺪرت ﻧﺮم اﯾﻦ دو اﻧﻘﻼب را ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳـــﯽ ﻗﺮار د ﻫﺪ. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻈﻮر، ﻧ ﮕﺎر ﻧﺪ ﮔﺎن ﺑﺎ ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از روش ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﻘﺎﯾﺴـــﻪای و ﻣﺪل دووﺟﻬﯽ ﻗﺪرت ﻧﺮم، ﺑﻪ اﯾﻦ ﺳــﻮال ﭘﺎﺳــﺦ دﻫﻨﺪ ﮐﻪ؛ ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﺳــﯿﺎﺳــﯽ ﻗﺪرت ﻧﺮم اﻧﻘﻼب اﺳــﻼﻣﯽ اﯾﺮان (1979) و اﻧﻘﻼب ﻣﺼــﺮ (2011) ﮐﺪاﻣﻨﺪ؟ ﻣﻔﺮوض ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻗﺮار اﺳـــﺖ ﮐﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻗﺪرت ﻧﺮم اﻧﻘﻼب اﺳـــﻼﻣﯽ رو ﺑﻪ ﺗﺰاﯾﺪ دارد و در ﻧﻘﻄﻪ ﻣﻘﺎﺑﻞ، ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻗﺪرت در روﻧﺪ اﻧﻘﻼﺑﯽ ﮐﺸﻮر ﻣﺼﺮ، ﺑﺎ ﻓﺮﺳــﺎﯾﺶ ﻣﻮاﺟﻪ اﺳــﺖ. ﺑﺮای ﻣﻘﺎﯾﺴــﻪ روﻧﺪ ﻗﺪرت ﻧﺮم در اﯾﻦ دو اﻧﻘﻼب، ﺑﺎ اراﺋﻪ ﺷــﺎﺧﺺﻫﺎی ﺳــﻨﺠﺶﭘﺬﯾﺮ در دو ﺣﻮزه ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﺳــﯿﺎﺳــﯽ، ﺗﻼش ﻣﯽ ﺷﻮد ﺑﺮﺟ ﺴﺘﮕﯽ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻗﺪرت ﻣﻮرد ارزﯾﺎﺑﯽ ﻗﺮار ﮔﯿﺮد. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﺎ ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از ﭘﺮ ﺳﺸﻨﺎﻣﻪ و ﻧﺮم اﻓﺰار SPSS ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد دادهﻫﺎی ﮐﻤﯽ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻫﺮ ﻣﻮﻟﻔﻪ ﻣﻮرد ﻣﺪاﻗﻪ ﻗﺮار ﺑﮕﯿﺮد و ﺑﺮای ﻣﺪل دو وﺟﻬﯽ ﻗﺪرت ﻧﺮم، 28 ﺷﺎﺧﺺ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه ا ﺳﺖ. ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﻨﺪ ﻗﺪرت ﻧﺮم اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻧﻘﻼب ﻣﺼﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ اﺳﺖ و ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪی ﻣﻠﯽ ﺑﺮای ﺟﺎﻣﻌﻪ اﯾﺮاﻧﯽ در ﺣﻮزهﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﻣﻮﻓﻖ ﺗﺮ ﺑﻮده اﺳﺖ.
Comparing the soft power of countries is one of the new issues in the policy of adaptation, which is effective in policy making and the reconstruction of national performance. The Islamic Revolution is one of the political phenomena that, with its occurrence, the second dimension of power - soft power – became obvious in the field of international politics. Since the Egyptian people's awakening and the January 25, 2011 revolution, are closely resembling in terms of the structure and nature of past regimes and the conditions, this paper seeks to examine the sources of soft power of these two revolutions. For this purpose, the authors using the comparative analysis method and the dual soft power model are going to answer the question; What are the cultural and political components of soft power of the Islamic Revolution of Iran (1979) and the Egyptian revolution (2011)? The article supposes that the sources of soft power of the Islamic Revolution are growing and, on the contrary, the cultural and political resources of power in the revolutionary process of Egypt are facing erosion. In order to compare the soft power trend in these two revolutions, efforts are being made to assess the prominence of power resources by presenting measurable indicators in both the cultural and political domains. To do this, by using a questionnaire and SPSS software, we try to consider quantitative data for each component and 28 indicators are considered for the two-dimensional model of soft power. The findings show that the soft power of the Islamic Revolution is more than the Egyptian revolution, and national empowerment has been more successful for Iranian society in the cultural and political spheres.
خلاصه ماشینی:
"(قربی، 1394: 9) یکی از وجوه مهم قدرت نرم سیاسی انقلاب اسلامی، صدور انقلاب اسلامی ایران در جهان اسلام و منطقه میباشد که غرب به رهبری آمریکا در پی جلوگیری از الگو شدن حکومت ایران برای دیگر کشورها بوده است (نیاکویی و ستوده، 1393: 65) اما مولفههای الهام بخشی انقلاب اسلامی شامل: توسعه دانایی محور، ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی، سبک زندگی اسلامی و ایرانی، فرهنگ و معارف دینی، هویت اسلامی، علم و فناوری توانمندی قدرت نرم جامعه ایرانی را در جهان اسلام ارتقاء بخشیدهاند.
توصیفهای آماری مولفه های فرهنگی قدرت نرم در انقلاب مصر دادههای آماری نشان میدهد که در میان مولفههای فرهنگی، پیشینه تمدنی و فرهنگی، زبان عربی و مشترک با کشورهای جهان اسلام، هنر و ادبیات از بیشترین فراوانی برخوردار هستند و تا حدودی قدرت نرم مصر در میان کشورهای اسلامی را ارتقاء بخشیده است اما سایر مولفه-ها چندان قوی نبوده و کارآمدی چندانی به دلیل عملکرد ضعیف ملی ندارند.
میباشد و در عین حال، موارد زیر منجر به اضمحلال قدرت نرم این کشور بعد از انقلاب 25 ژانویه 2011 شده است که به این قرار میباشد؛ فقدان رهبری و مدیریت منسجم، وابستگی به قدرتهای بزرگ، کاهش سطح مقاومت و ظلم ستیزی، بیانگیزگی جوانان در کنشهای سیاسی و اجتماعی، الگوگیری فرهنگی و سیاسی از کشورهای عربی، عدم مهار فساد و تباهی سیاسی در ساختار قدرت این کشور، تزلزل در شبکه ملی تامین نیازهای عمومی شهروندان، دموکراسی ضعیف وصوری، تعهدات به قدرتهای غربی و غیره."