چکیده:
یادگیری مهارتهای زبانی، بدون شناخت درست از فرهنگ، ناپایدار و نارساست. این پژوهش بر اهمیت
تدر یس فرهنگ در زبانآموز ی و چالشهای انتقال نادرست آن در کتب آموزش زبان فارسی به انگلیسی زبانان
تاکید دارد و پس از مرور جایگاه آموزش زبان فارسی در انگلستان و آمر یکا، کتابهای آموزش زبان فارسی این دو کشور را از دیدگاه پرداختن آنها به فرهنگ ایرانی، تقسیم و تحلیل میکند. مقاله با معرفی خلقیات ناپسند ی که در این کتاب ها به ایرانیان نسبت داده شده، ادامه مییابد. نسبت دادن چنین خلقیاتی به هر ملتی، به دور از چهارچوب منطقی زبانآموز ی، درک متقابل و احترام به جامعه اهل آن زبان است. در پایان مقاله، راهکارهایی برای انتقال صحیح فرهنگ و پرهیز از فرهنگ ستیزی ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
"البته کتاب «منشی فارسی» 22 اثر «فرانسیس گلادوین» که در سال 1801 در لندن چاپ شد، از این لحاظ که اولین کتاب حاوی آموزش مکالمه فارسی و به تبع آن، اشاره ضمنی به آداب و رسوم ایرانی و اخلاقیات ایرانیان است، مهم میباشد و گویا این کتاب سرمشق کتابهای دیگر قرار گرفتهاست و حکایات کوتاه و طنزآمیز آن که از کتب ادبی مانند: «لطایف الطوایف» فخرالدین علی صفی، «رساله دلگشا»ی عبید زاکانی و «بهارستان» جامی نقل شده، در کتابهای دیگر، حتی کتابهای نوشته شده در قرن بیستم تکرار گردیده است.
خلقیات ناپسند ایرانی در کتابهای آموزش زبان فارسی به انگلیسیزبانان به هر روی برای غربیان انگلیسیزبان، آموختن یکی دیگر از زبانهای غربی بسیار سادهتر از یادگیری یکی از زبانهای مشرقزمین است؛ زیرا اختلاف فرهنگی جوامع غربی با هم کمتر و سطحیتر از اختلاف فرهنگی آنها با مردم سرزمینهای شرقی است و از آنجا که عوامل فرهنگی، جدا از زبان و فهم آن نیست، غربیان باید برای یادگیری زبانهای شرقی بسیار بکوشند.
به هر روی با توجه و بهکارگیری «مهارت بینفرهنگی» در کتابهای آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان میتوان توانایی و درک زبانآموزان فارسی را از تفاوتهای میان فرهنگ خودی و فرهنگ ایرانی بالا برد و با شناخت این تفاوتها در موقعیتهای خاص، برای تدوین کتابهای آموزشی بهتر راهبردهایی بر اساس هر دو مورد خاص تعریف کرد.
موضوع این نیست که انتظار داشته باشیم تنها از خلقیات پسندیده ایرانی سخن گفته شود؛ بلکه یک کتاب آموزشی باید توانایی برطرف کردن سوءتفاهمهای برآمده از برخورد فرهنگها را به زبانآموز ارائه دهد و ناهمواریهای رفتاری را هموار کند و ارتباط را بدون حساسیت فرهنگی بهبود بخشد؛ نه اینکه با تکرار و تأکید بر جنبه منفی ملی و بیان دیدگاهها و تجربیات شخصی و یکسویه فرهنگی، فرهنگ ملی خود را برتر جلوه دهد."