چکیده:
وقتی موضوع بهائیت را مطرح کردم که علاقه مندم در آن زمینه کار کنم، خیلی راحت به من گفتند: این موضوع ارزش کار کردن ندارد. چون از نظر تاریخی و علمی کم ارزش است و اگر شما بخواهید کار علمی و مستقل و منصفانه بکنید، مورد شماتت و حمله ی حضرات قرار می گیرید
خلاصه ماشینی:
"یادم است سال 1992 که به بریتانیا رفتم، یکی از اولین صحبتهایی که داشتم برای انتخاب پایان نامه، با آقای دکتر جان گرنی استاد برجسته ایران شناسی در مؤسسهی شرقی دانشگاه آکسفورد بود که الان بازنشسته شدهاند؛ وقتی موضوع بهائیت را مطرح کردم که علاقهمندم در آن زمینه کار کنم، خیلی راحت به من گفتند: این موضوع ارزش کار کردن ندارد.
در آن جا من تصمیم به صحبت نداشتم ولی بغل دستم آقای محمد امینی بود -که مورخی است که بیشتر در مورد دوره دکتر مصدق تحقیق میکند- پسر آقای نصرت الله امینی شهردار تهران در زمان دکتر محمد مصدق و وکیل شخصی مصدق بود، ایشان که اساسا سکولار و حتی مخالف حکومت ایران است، صحبت کرد و مسخره کرد که این حرفهایی که شما در مورد قرةالعین میگویید از نظر تاریخی تناسب ندارد و کل کنفرانس را از لحاظ محتوایی به هم ریخت و با توضیحاتی بی ارزش بودن ادعاهای مطرح شده را نشان داد و جواب جدی هم وجود نداشت.
من وقتی به تجربهی خودم مراجعه میکنم و رفتاری که با من در خارج از کشورتوسط فعالان بهائی شده است، که چه طور هم آشکارا و هم مخفیانه در نوشتهها و صفحات مجازی خودشان که من به آنها راه ندارم -ولی دوستان ما کپی کردند و فرستادند- از جهت برخورد رذیلانه، کثیف، توهین، ترور شخصیت و حتی پاپوش درست کردن امنیتی برای آدمها در خارج از ایران و پرونده سازی، همین امروز این کارها در جریان است."