چکیده:
واقعه عاشورا، که ظهور علم و اراده انسان کامل مطلق است، به تبع جمعیّت انسان کامل، جامع ابعادی بیشمار است. مصیبت و رنج، جهاد و حماسه، و عشق و عرفان را میتوان از جمله این ابعاد دانست. هرچند از منظر وحدت، عشق و معرفت مقدم بر حماسه و مصیبت است و هریک از این دو شانی از انسان کاملی میباشند که جمع جمیع مراتب خلقی و حقی کرده است، اما از منظر سلوکی و سیر از کثرت، که مشخصه اصحاب و یاوران اباعبداللهالحسین(ع) است، راه ورود به جهاد و حماسه مشارکت در مصیبت اباعبدالله(ع) است، چه اینکه این جهاد و حماسه خود گذرگاه وصول به مرتبه وحدتی است که مشخصه آن عشق و معرفت به انسان کامل است. این حماسه حماسهای سلوکی است متفاوت از حماسه امام(ع) که ظهور اجتماعی اطلاق و جمیعت اوست. همچنین، عاشورا هم تجلیگاه عشق امامی عارف است به خدای خود و هم محل ظهور عشق یارانی سالک است به امام خود.
Ashoora as the appearance of absolute perfect man`s knowledge and power in appropriate to his popularity has countless dimensions. Tragedy and pain, jihad and epic, love and knowledge are known as parts of them. Though regarding unity, love and knowledge are antecedent to epic and tragedy and each is an aspect of such a perfect man that includes all orders of creation and conduct, regarding the direction of movement from plurality to unity the is special particularity of Aba Abd Allah al-Hosein`s companions and friends the way to jihad and epic lies in his tragedy. As the jihad and epic themselves may be considered a passage to such a grade of unity that its essential quality lies in love and knowledge to perfect man. Such an epic would be a conductive one different from that of Imam (a) that social appearance forms its absoluteness and plurality. Again, Ashoora may be viewed as a mystic Imam`s manifestation of love to God as well as a case for true supporters and friends to show their love to their Imam.
خلاصه ماشینی:
"هرچنـد از منظـر وحـدت ، عشق و معرفت مقدم بر حماسه و مصیبت اسـت و هریـک از ایـن دو شـأنی از انسان کاملی میباشند که جمع جمیع مراتب خلقی و حقی کـرده اسـت ، امـا از منظـــر ســـلوکی و ســـیر از کثـــرت ، کـــه مشخصـــۀ اصـــحاب و یـــاوران اباعبدالله الحسین است ، راه ورود به جهـاد و حماسـه مشـارکت در مصـیبت اباعبدالله است ، چه اینکه این جهاد و حماسه خود گذرگاه وصول بـه مرتبـۀ وحدتی است که مشخصۀ آن عشق و معرفت به انسان کامل است .
از این منظر، امام انسان کامل و جامع جمیع مراتب خلقی و حقی است که هم واجد بعد ملکی و احکام مربوط بـه آن اسـت و هـم صـاحب ابعـاد ملکـوتی و نورانی و ویژگی های مرتبط با آن .
» / بنابراین ، وجود امام حسین و ظهور عاشورا باعث آن شد که ایـن حقـایق / کامنه نمایان شوند و از این روست کـه همـه چیـز بـا امـام حسـین سـنجیده / میشود و میزان ارادت و عشق به حسین تعیین کننده است .
این عاطفه برخاسته از ویژگی رحمت است و موجب آن می شود که همۀ محبان همراه امام خود در این صفت مشـارک / شوند و در بعد فردی و اجتماعی، با ایجاد چنین قرابتی با انسان کامل ، به محبتـی شدیدتر دست یابند، تا در جهاد و حماسه و عشـق و عرفـان نیـز بـا امـام خـود مشارک شوند.
(جوادی آملـی، ١٣٧٨: ٢٤؛ مطهری، ١٣٧٨، ج ١٧: ٣٨) با این توضیح ، همان طور که رنج مطلوب رنجی بود که بـه حماسـه و عرفـان ختم میشد، حماسۀ مطلوب نیز حماسه ای است که همراه عشق و عرفـان باشـد."