چکیده:
از جمله مفاهیم مهمی که زمینه ساز بسیاری از مباحثات و مجادلات فلسفی و کلامی در عالم اسلام، مسیحیت و یهودیت شده است، تعیین و تبیین «ایمان» است. امروزه نیز بحث از «ایمان» و جایگاه آن در شکل گیری «باور دینی» محور مباحث نوین در حوزه فلسفه دین و کلام جدید قرار گرفته است. پژوهش حاضر در پی بررسی این موضوع در اندیشه دو دانشمند بزرگ اسلامی، صدرالمتالهین، بنیانگذار حکمت متعالیه و میرزا مهدی اصفهانی، موسس مکتب تفکیک است. ملاصدرا ایمان را بر عقل استوار دانسته و آن را علاوه بر اقرار زبانی و تصدیق قلبی عمل با جوارح و اعضا را از ارکان آن به شمار می آورد. اما میرزا معتقد است ایمان در وهله اول تصدیق قلبی و معرفت است و در وهله بعد اقرار قرار دارد. و این معرفت صنع الله است نه عقلانی و اکتسابی. در این پژوهش با مقایسه ی دیدگاه های این دو متفکر سعی می شود شباهت ها و تفاوت های میان آن دو را روشن کند وبه مقایسه ایمان از دیدگاه ملاصدرا و میرزا مهدی بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"میتوان نقطه اوج این درگیری و اختلاف را مربوط به جنگ صفین و شکل گیری خوارج دانست (شهرستانی، 1387: 1/ 114؛ اشعری، 1400: 1/ 86) که به تعیین حدود ایمان و تفکیک مؤمن و کافر پرداختند تا بدین وسیله بتوانند به اهداف سیاسی و اجتماعی خود برسند بنابراین یکی از مباحث مهم در حوزه پژوهشهای اعتقادی و کلامی موضوع ایمان است که در سیر تاریخی خود تعاریف متفاوتی به خود دیده است زیرا تمام پژوهشهای ایمانی مبتنی بر بیانی است که از ایمان ارائه میشود ایمان صرفا زبانی است یا علاوه بر زبان، تصدیق قلبی هم میباشد؟ و در کنار اقرار زبانی تصدیق قللبی و عمل به ارکان هم ضروری است؟ ایمان فعل نفس و اکتسابی است یا نوری است که از طرف خداوند افاضه میشود و صنع الله است؟ بعضی ایمان را یک معرفت قلبی و بدون هیچ گونه دخالت عمل در آن تلقی میکنند (ابن حزم 1420، 3/ 227) گروهی نیز بر این باورند که ایمان و عمل قرین یکدیگرند یعنی اگرچه ایمان یک باور و اعتقاد قلبی است عمل نیز در کنار اعتقاد قلبی به عنوان یک رکن ضروری در مسأله ایمان به حساب میآید و تحقق آن لازم است (معتزلی، 1408: ۴۹۷).
درجایی دیگر این اثر در این مورد میگوید: ایمان حقیقی، نوری است که از ناحیة پروردگار عالم بر دل بنده میتابد، پس هر کس در انکار آن بکوشد و در خاموش کردن آن سعی نماید یا مؤمنی را استهزا و مسخره کند، در حقیقت با خدا، ملائکه، کتب، رسل و ائمه( دشمنی کرده است و همین نور است که مؤمن در پرتو آن، راه آخرت را طی میکند و هر که امروز آن را تحصیل نکند، یا از صاحب آن نور اطاعت ننماید، در روز قیامت، جهان با تمام گستردگی و روشنی خود، بر او تنگ و تاریک خواهد بود و راه آخرت به رویش مسدود خواهد گشت که نتواند قدم بردارد و در نهایت، خواهد دانست که اقتباس این نور واجب بوده است، اما او در زمانی این را میفهمد که فایدهای ندارد."