چکیده:
بحث از اصول دین یکی از مسائل مهم در بین متفکران مسلمان است. این مفهوم با اهمیت در نزد مسلمانان تاریخ ویژه ای را طی کرده است. مفهوم اصول خمسه در کتاب و سنت و در زمان آغاز شکل گیری بحث های کلامی وجود نداشته است و بعدها و مخصوصا در اثر معتزله وارد مباحث کلامی شده است. در دوره های نخست، اصطلاح اصول دین به معنای مطلق مباحث اعتقادی به کار میرفت و طیف وسیعی از مباحث اعتقادات را شامل می شد. بنابراین در این دوره و در میان گرایش های نخستین کلامی هنوز مفهوم اصول خمسه به عنوان یک مفهوم مشخص شکل نگرفته بود. در ادامه مفهوم اصول خمسه وارد قاموس معتزله شد و به تعداد خاصی از اعتقادات اطلاق گردید. معمولا در این دوره پنج مورد برای اصول نام برده می شد. بعدها این اصول در دیگر نحله های کلامی هم از لحاظ تعداد و هم در موارد تغییراتی کرده است به طوری که گاهی هفت مورد و یا حتی پانزده مورد نیز برای این اصول برشمرده شده است. با وجود همه تاریخ غنی که این مفهوم نزد معتزله طی کرده است، اما نزد دیگر مکاتب کلامی که بیشتر ایمان گرا بوده اند مانند اشاعره یا ماتریدیه مفهوم اصول خمس وجود ندارد و آنها نیز مفهوم اصول دین را به معنای مطلق اعتقادات به کار می برند.
خلاصه ماشینی:
"با وجود همه تاریخ غنی که این مفهوم نزد معتزله طی کرده است، اما نزد دیگر مکاتب کلامی که بیشتر ایمان گرا بوده اند مانند اشاعره یا ماتریدیه مفهوم اصول خمس وجود ندارد و آنها نیز مفهوم اصول دین را به معنای مطلق اعتقادات به کار می برند.
(بغدادی، 1408، 56-55) شاید جالب به نظر برسد که خوارج به بسیاری از عقائدی که بعدها توسط معتزله تحت عنوان اصول خمسه قرار گرفتند مانند توحید یا امر به معروف و نهی از منکر اعتقاد داشتند اما برای آنها از اصطلاح اصول دین استفاده نمیکردند.
ابوحامد غزالی در کتاب الاقتصاد فی الاعتقاد (غزالی، 1409 ب، 159) و حتی در کتابی با عنوان الاربعین فی اصول الدین (غزالی، 1409 الف) فخر الدین رازی در الاربعین فی اصول الدین (فخر رازی، 1986) وی همچنین در المحصل (فخر رازی، 1411) سیف الدین آمدی در ابکار الافکار فی اصول الدین (آمدی، 1423) قاضی عضد الدین ایجی در مواقف (ایجی، 1325، ج8، 350-349) سعدالدین تفتازانی در شرح المقاصد (تفتازانی، 1409) از مهمترین اعتقادات کلامی یعنی توحید و نبوت سخن گفتهاند اما همچنان در این آثار نیز مفهوم اصول دین به معنای مصطلح به چشم نمیخورد.
(حنفی ماتریدی، 1995) 4-4- سلفیه: با مطالعه و بررسی آثار متکلمان سلفی در خصوص مساله اصول دین معلوم میشود که گرایش عمومی این دسته از متکلمان نسبت به مساله اصول دین نیز بسیار به متکلمان اهل حدیث، اشاعره و ماتریدیه شباهت دارد؛ از نظر ایشان، اصول دین یک اصطلاح ویژه برای چند اعتقاد خاص نیست بلکه به مطلق مباحث کلامی میپردازد و اصولا همان علم کلام است."