خلاصه ماشینی:
"من بحث این را نمیکنم که علت چیست؟و آیا بانک خصوصی نیاز هست یا نیست؟و آیا در زمان توسعه اقتصادی چه موسساتی در جنب آنها ایجاد میشود و عمل کرد آنها چیست؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) مهندس معینفر از جمله مسوولانی بود که میگفت علاوه بر مدیریت،سرمایه بانکها نیز باید در دست دولت قرار گیرد.
برای مثال،در زمان شاه،سرمایهداری ایرانی ساکن آمریکا به ایران آورده شد و زمینهای پشت سد به او داده شد تا مارچوبه بکارد که امکان داشت اگر این کار میشد،درآمد ارزی زیادی همدکتر مولوی،رییس بانک مرکزی و مرحوم اردلان، وزیر دارایی پیشنهاد کردند که حال که وضعیت بانکها به این ترتیب است و بدهی خارجی آنها را هم باید بپردازیم،بهتر است مدیریت آنها را در دست بگیریم.
4-نبودن فرصت کافی برای بررسی و تحلیل امور بر مبنای صحیح کارشناسی در تصمیمگیریها هم واقعیتی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت،مثلا سهم خارجیها در بانکداری ایران چه درصدی بوده،و آیا در شرایط حکومت بعد از انقلاب، احتمال مداخله آنها در امور سیاسی احتمالی معقول است؟و آیا در کشورهای دیگر بانکها با اداره دولتی نتیجه مطلوبتری داشتهاند یا خصوصی،و غیره تا بر اساس نتایج این بررسیها تصمیم گرفته شود که بانکها ملی یا دولتی شوند؟ به هر حال،بعد از ملی شدن بانکها،مجلس لایحهای را تصویب کرد تا دولت خسارتهای وارده ناشی از انقلاب را به این بانکها بپردازد و چون بانکهای دولتی مثل بانک ملی و سپه و غیره مشمول این مصوبه نبودند،ولی خسارتهای قابل اعتنایی را در صورتهای مالی خود داشتند،لذا اعتراض کردند که تکلیف خسارتهای آنها چیست؟سپس با کارشناسی حقوقی و مصوبه مجمع عمومی بانکها،بانکهای دولتی نیز در شمول بانکهای ملی قرار گرفتند و از جبران خسارت استفاده کردند."