چکیده:
رویکرد جدید سیاست صنعتی، هم افزایی میان سیاست صنعتی و رقابت پذیری را در قالب تخصصی شدن هوشمند، مورد توجه قرار می دهد؛ بدین معنا که سیاست صنعتی در بخش های رقابت پذیر می تواند رشد این بخش ها را تقویت کند. با توجه به تاکید سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی بر رقابت پذیری بر اساس مزیت ها و جغرافیای مناطق کشور این سوال قابل طرح است که مولفه های کلیدی سیاست صنعتی با رویکرد جدید در راستای بهبود رقابت پذیری منطقه ای چیست؟ در این مقاله تلاش می شود تا با استفاده از شاخص مالم کوئیست و روش تحلیل پوششی داده ها، تغییرات رقابت پذیری استان ها در سال های 1387 و 1391 اندازه گیری و براساس شاخص های تحلیل گر تفسیر شود. براساس نتایج به دست آمده، استان های اردبیل، خراسان، همدان، یزد و چهارمحال و بختیاری بیشترین بهبود رقابت پذیری را در دوره مورد بررسی داشته اند. نتایج حاکی از آن است که تغییرات رقابت پذیری استان ها مبتنی بر تغییرات کارایی نهاده ها و بازدهی سرمایه گذاری است و رابطه ضعیفی میان تولیدات صنعتی صادراتی و بهبود رقابت پذیری استان ها وجود داشته است که با اشتغالزایی ارتباطی ندارد. براساس مزیت های صادراتی استان ها، معدن را می توان یکی از موتورهای محرک قوی رقابت پذیری و توسعه صنعتی استان ها بر شمرد.
منطقه ای بودن سیاست صنعتی، مداخلات بسیار موشکافانه و دقیق، سوق دادن حمایت ها به سمت شبکه های بخش خصوصی در مناطق، تشکیل شورای گفتگوی استانی و تقویت خریدهای دولتی در مناطق را می توان از مولفه های کلیدی سیاست صنعتی رویکرد جدید در مناطق کشور دانست. به نظر می رسد که توجه به ثبات اقتصاد کلان که بیشترین آثار را بر توسعه بخش های مختلف دارد مهمترین الزام در این میان است.
خلاصه ماشینی:
با توجه به تأکید سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی بر رقابتپذیری براساس مزیتها و جغرافیای مناطق کشور این سؤال قابل طرح است که مؤلفههای کلیدی سیاست صنعتی با رویکرد جدید در راستای بهبود رقابتپذیری منطقهای چیست؟ در این مقاله تلاش میشود تا با استفاده از شاخص مالم کوئیست و روش تحلیل پوششی دادهها، تغییرات رقابتپذیری استانها در سالهای 1387 و 1391 اندازهگیری و براساس شاخصهای تحلیلگر تفسیر شود.
لذا، از شاخص مالم کوئیست [5] و روش تحلیل پوششی دادهها برای اندازهگیری رقابتپذیری استانهای کشور و بررسی تغییرات رقابتپذیری در دوره مترادف با تشدید تحریمها (1387 الی 1391) استفاده شده است.
اما در خصوص توسعه مدل برای اندازهگیری رقابتپذیری منطقهای (در سطح استانها) و بررسی عوامل تأثیرگذار بر کارایی استانها تاکنون هیچ مطالعهای صورت نگرفته است.
از این رو، در محاسبه رقابتپذیری میان استانها هم از بهرهوری هر یک از آنها بهعنوان شاخص رقابتپذیری استفاده شده است.
برای اندازهگیری بهرهوری دو رویکرد مرزی و غیرمرزی وجود دارد که هر یک نیز خود به دو روش دیگر تفکیک میشود که در شکل (1) ارائه شده است.
- مراجعه شود به سخنرانی رودریک در رویدادی تحت عنوان First Industrial Economics Day برگزار شده توسط DG Growth در دسامبر 2014.
“The Matrix Approach to Industrial Policy”, International Review of Applied Economics, 2006; 20 (5), Pp. 573–601.
Benzaquen J, Del Carpio L, Zegarra L, and Valdivia C.