چکیده:
در نوشتار پیش رو، با مروری بر رویکرد قرآن در تعلیم و تربیت ارزش ها، برداشت تفسیر المیزان را بررسی می کنیم. در قلمرو تعلیم و تربیت ارزش ها، خود ارزش ها هستند که متعلق بی واسطة تعلیم و تربیت واقع می شوند. کم نیستند مواردی که قرآن و روایات به طور مستقیم ارزش ها را محور گفت وگو قرار داده و دربارة خود ارزش ها داوری کرده اند. «حق و باطل»، «لباس التقوی»، «صلات»، «جهاد»، «ایمان»، «شرک»، «کلمة طیبه»، «کلمة خبیثه»، «مکارم الاخلاق»، «عدل» و «محاسن کلامنا» نمونه هایی از این سنخ ارزش گذاری ها در گفتمان قرآن و روایات به شمار می روند. بر اساس این گرایش، در این پژوهش و با روش توصیفی تحلیلی استنادی، به بررسی رویکردهایی می پردازیم که قرآن، از منظر علامه طباطبایی، در راستای ارزش ها در پیش گرفته است.
خلاصه ماشینی:
با این وصف لازم است تا حدی منظور از رویکردهای جاری گرایش تعلیم و تربیت ارزشها در فرهنگ غرب روشن شود تا آسانتر بتوانیم به تبیین رویکردها از دیدگاه علامه طباطبایی بپردازیم.
مروری بر مسلکهای اخلاقی مورد نظر علامه درتفسیر المیزان نشان میدهد که چرا و چگونه قرآن در بیان آرای تربیتی خود دربارة ارزشها به یک رویکرد بسنده نکرده است.
درواقع کسی چون ایشان بهوضوح به بیان این مطلب مهم نپرداخته است، بهمنظور فهم بهتر، به گوشة دیگری از بیانات علامه مصباح یزدی در خصوص ارزشهای اخلاقی توجه فرمایید: افعال اخلاقی پیوسته دارای مطلوبیت بالغیر هستند و همة ارج و ارزش آنها به خاطر نتیجهای است که با انجام این افعال، عاید انسان میشود و از سنخ ارزش فلاح و فوز، یعنی مطلوبیت ذاتی و خودبهخودی نیست.
برخی از پرورشیافتگان مکتب علامه طباطبایی نیز با الهام از استاد خود این مسئلة حیاتی را باز و مبرهن ساختهاند که برای نمونه به ارائة دو برداشت استاد مطهری و استاد مصباح یزدی بسنده میکنیم: از دیدگاه استاد مطهری، تعهد انسان نسبت به ارزشهای معنوی معیار و میزان کمال او را تعریف و تعیین میکند.
ایشان در صدد است بیان کند که کدامیک از رویکردهای سهگانة مزبور بهتر میتوانند در پدیداری و کارآمدی و تثبیت فضایل و از بین بردن رذایل نقش تربیتی خود را نشان دهند؟ رویکردهای چهارگانة تربیتیـ اخلاقی که علامه به تبیین و تفسیر و مقایسة آنها پرداخته است، بدین شرحاند: <H4>1-2.
از نگاه علامه طباطبایی، اقتضای رویکرد نخست این است که انسان در راستای تأمین مصالح اینجهانی خویش به اصول اخلاق فاضله بیندیشد و به مفاد آنها پایبند باشد.