چکیده:
اسفار اربعه همان سفرهای چهارگانه ای است که از آن به سفر الی االله تعبیر کردند. گرچه در زمینه اسفار اربعه از دیدگاه عرفا مقالاتی نگاشته شد اما از آنجا که تحقیق منسجمی در خصوص حکمت متعالیه ملاصدرا و قیصری و اشارات قرآنی ارایه نشده است هدف این پژوهش ارایه مطالعه تطبیقی میان سفرهای چهارگانه فوق الذکر است. بررسیها نشان داده است اسفار عقلیه ملاصدرا با سفرهای چهارگانه قیصری در برخی از سفرها قابل تطبیق نیست اما باید توجه داشت که نمی توان فعالیت ملاصدرا را کاملا عقیم دانست، بلکه تلاش وی در این مسیر، خود نوعی سلوک در راه حق است. همچنین همانطور که ملاصدرا از قرآن ملهم شده است، در آیات متعدد قرآن نیز به اسفار اربعه اشاره شده است.
خلاصه ماشینی:
"» (قمشه ای، 1345: 211-209؛ صدرالمتألهین شیرازی، 1368، ج1: 16-14) حکیم محمد حسن نوری، امور عامه و جواهر و اعراض کتاب اسفار را بر سفر اول عرفا تطبیق کرده و آن را سفر از خلق به حق دانسته، و مباحث الهی و الهیات را که مشتمل بر ذات، اوصاف و اسمای باری تعالی است در سفر دوم قرار داده و سفر ثالث را سفر نفس عنوان کرده است که همانا علم به احوال نفس از نقطه ایجاد تا نقطه انجام و تا حالت کمال و قوت آن و رهایی از ضعف و نقص همه و همه در سفر سوم از آن گفتگو شده که از آن به سفر از حق به خلق یاد می شود و سفر چهارم هم در سایه و حاشیه سفر دوم تعبیه شده زیرا سفر دوم با نگاه لمی و علی به خلق نظاره کردن و همه ممکنات را در کنار واجب دیدن متضمن سفر چهارم است که سفر من الخلق الی الخلق بالحق بوده و سیر در خلایق از نظر خالق سیری است که به تبع سفر دوم (بر این مبنا) برای انسان حاصل است.
(صدرالمتألهین شیرازی، همان: 7؛ و رک: حسینی تهرانی، 1425ق: 66-68) بیان مرحوم نوری از حکیم قمشه ای نیز مشکل تر است زیرا ایشان امور عامه و مبحث جوهر و عرض را سفر اول می داند، در صورتی که صدرالمتألهین جوهر و عرض را تحت عنوان علم طبیعیات قرار داده و آن را در سفر ثانی مورد بحث قرار می دهد، سفر دوم از نظر ایشان مبحث اسماء و صفات و افعال الهی است که گفته شد دراین کتاب به عنوان سفر سوم آمده است، بعلاوه، ایشان معتقدند که سفر چهارم عقلی که به نظر ایشان روش صدیقین در اثبات واجب الوجود و استدلال بر وجود دیگران از طریق واجب الوجود است، در سفر دوم که الهیات بالمعنی الاخص است مندرج شده است که این بیان از جهت بنا و مبنا محل تأمل است."