چکیده:
در سراسر آثار فلسفی و غیرفلسفی ملاصدرا، انواع و اقسام گزاره ها وجود دارد. گزاره های عقلی از
انواع و اقسامش، گزاره های علمی، گزاره های نقلی و گزاره های شهودی. دراین میان، ملاصدرا از
قضایای نقلی و شهودی فراوان بهره برده است. این امر و سابقه نداشتن چنین روالی در بین فلاسفه
-و به ویژه در متون فلسفی، سبب ایجاد اختلاف نظر بر سر تعیین جایگاه این دو منبع معرفتی در
نظام حکمت متعالیه و نیز نقش آنها در این نظام، بر فرض فلسفی و نظام مند بودن آن میان
اندیشمندان اسلامی و صدراپژوهان شده است. در یک بررسی، دست کم نه نظریه دراین باره ارائه
شده است که گرچه برخی از آنها مانند دیدگاهی که روش فلسفی ملاصدرا را تلفیق اندیشه ها و
ایجاد سامان نوین فلسفی برای هماهنگی بیشتر با آموزه های دینی معرفی می کند تا حدودی
می تواند مورد قبول واقع شود، ولی هرکدام از جهاتی نقص دارد و با ایرادهایی روب هروست. دیدگاه
مختار این نوشتار آن است که صدرالمتالهین از گزاره های نقلی قطعی و شهود معصوم :، به
عنوان حد وسط یکی از مبادی برهان فلسفی و از جمله مبادی یقینی بهره برده است.
Mulla Sadra's works – whether philosophic or non-philosophic – contain varied propositions – rational، scientific، revelation-based and intuitive. He has however، made abundant use of revealed and intuitive propositions. This has raised controversy among Muslim scholars on the place of these two epistemic sources in transcendental theosophy and their role in this philosophical system. Study shows there are some nine theories in this regard. Though some theories like the one that indicates that transcendental theosophy is a combination of different theories in line with religious doctrines are somewhat acceptable others suffer from certain flaws. This article supports the view that in his transcendental theosophy، Mulla Sadra makes use of definite revealed and intuitive propositions as a middle term in philosophical arguments
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، برای فهم چیستی و ماهیت رویکرد فلسفی ملاصدرا و نحوه کاربست این دو و دفاع از نظام فلسفی حکمت متعالیه وی، لازم است ابتدا جایگاه دلیل نقلی و شهودی در تفکر ملاصدرا و کاربرد آن در استدلال و اصطیاد معارف عقلی و توجیه باورهای دینی بررسی شود.
فلسفه صدرا نیز مجموعهای از دلایل نقلی در اثبات یکسری امور است؛ با این توضیح که ابنسینا و دیگران از آیات و روایات به عنوان مؤید نظر خود بهره میگرفتند، ولی ملاصدرا آنها را به عنوان استدلال با مقدمات ادله فلسفی به کار میبرد و از این راه به مباحث فلسفی، هویت کلامی میدهد (یثربی، 1389، ص33).
سوم: بر اساس این رویکرد، نظام حکمت متعالیه دیگر یک نظام فلسفی نیست، بلکه یک نظام بین رشتهای است؛ نظامی که بین رویکردهای کلامی، فلسفی، عرفانی و تفسیری جمع کرده است؛ درحالیکه این نظر برای بررسی نظام فلسفه صدرا ارائه شده است.
این از جنبه نظری بود و در عمل نیز صدرالمتألهین با وجود اینکه بر استفاده و تبعیت از برهان تأکید دارد (صدرالدین شیرازی، 1981م، ج9، ص167-168، ج5، ص91) بارها از دلیل نقلی برای اثبات مدعایی فلسفی بهره برده است.
دسته دوم، بر اساس آنچه از صدرالمتألهین نقل شد، با وجود شرایطی که بیان شد، منعی ندارد؛ اما به نظر میرسد در اثبات دسته اول که از اصول دین است، نمیتوان از دلیل نقلی بهره برد: یکم: مسائل اعتقادی که صحت و حجیت نقل و ادله نقلی، بر اثبات پیشینی آنها متوقف نیست؛ مانند اثبات توحید."