چکیده:
جریان قرآنیون به قرآن بسندگی و انکار نقش سنت در شناخت دین روی آورده، حدیث را فاقد حجیت می داند و در تبیین احکام به آن بها نمی دهد. بعلاوه قرآنیون اندیشه هایی را مطرح کرده اند که خودشان هم به آنها پایبند نبوده و در تفسیر قرآن بدون سنت دچار مشکل شده اند. نگارنده تاریخچه ای مختصر از این جریان و اندیشه های پیروان آن به دست داده است، مانند: اجتهاد پیامبر در آیات قرآن، امکان فهم احکام با تدبر و تعقل در قرآن، انکار نقش سنت در فهم آیات قرآن. نگارنده به این مدعاها پاسخ داده، سپس وابستگی فهم قرآن به حدیث را توضیح می دهد، آنگاه تفسیر قرآن به قرآن را با تبیین جایگاه روایات در فهم قرآن به شیوه علامه سید محمد حسین طباطبایی بررسی می کند.
تیار القرآنیین أقبل علی الإکتفاء القرآنی و نفی دور السنة فی معرفة الدین ولا یری حجیة للروایةو لا یقیم وخنا لها فی تبیین الاحکام، بالاضافة إلی أنهم طرحوا آراءلم یلتزم أنفسهم الیها و تضیقوا فی تفسیر القرآن من دون السنة. وفر الکاتب تاریخا موجزا من هذا التیار و آراء أتباعهم کإجتهاد النبی فی آیات القرآن، إمکانیة فهم الاحکام بالتدبر و التعقل فی القرآن، نفی دور السنة فی فهم آیات القرآن. قد أجاب الکاتب إلی هذه المدعیات تبین إقتران فهم القرآن بالروایة ثم إستعرض تفسیر القرآن بالقرآن علی منهج علامه السید محمد حسین الطباطبائی.
The Thought School of Quraniyun is interested in Qur'anic inclusive sufficiency and the denial of the role of the Sunnah in knowing religion، it considers hadith as lacking authority، and does not value it in the explanation of Ahkam. In addition، Quraniyun has raised some opinions to which they themselves do not adhere and have faced problems in the interpretation of the Quran without traditions. The author of this article has given a brief history of this process and the thoughts of its followers، such as: the Prophet's ijtihad in the Qur'anic verses، the possibility of understanding Ahkam by reasoning and contemplating in the Quran، denying the role of Sunnah in understanding the Quranic verses. The author responds to these claims، expression "من شیء" and "کل شیء" mean "extra public"، not "the real public". In addition، the Qur'an gives the status of explaining verses and teaching the book to the Prophet. The other principles of Mansour are the differences between نبی and رسول from the point of view of the Quran and the domain of obedience of the Prophet، which the author answers them based on the Quran. Mansour knows the Sunnah violator of the Qur'an and invokes to the Prophet's reports about recording hadith. In this article، it has become clear that the concepts developed by Mansour have a serious contradiction with his principles. 4then explains the dependency of the Quran's understanding on the hadith. Then she examines the method of Quran's interpretation by means of the Quran، through explaining the position of traditions in understanding the Quran as Allameh Seyyed Mohammad Hussein Tabataba'I examined.
خلاصه ماشینی:
"اگر بنا باشد خداوند مردمان را به جبر هدایت کند و به راه سعادت رهنمون سازد، [این پرسش مطرح خواهد شد] که چرا این امر، در زمان حضرت خاتم الانبیاء و یا سائر ائمهی هدی محقق نشد؟ بررسی عملکرد ستمکاران در طول تاریخ، به خوبی نشان میدهد علی رغم اینکه در برخورد با مخالفان، از انجام هر گونه خشونت، زندان، تهدید و یا ظلم و ستم کوتاهی نکردند، نتوانستند افکار و اندیشه¬ها و نیز علائق و آرمان¬های مخالفان خود را در بند کشند!
$ سید مهنا از علامهی حلی اینطور سؤال می¬کند که: به چه علت محمد بن حنفیه، با آن عظمت و آگاهی که نسبت به امام حسین داشت، در جریان کربلا توفیق همراهی در رکاب آن حضرت را پیدا نکرد؟ ایشان در پاسخ گفتند: همین مطلب از محمد بن حنفیه سؤال شد و او چنین پاسخ داد: اصحاب سیدالشهداء ، "مسمین عند الله" - نام نهاده شده نزد خداوند ـ بودند و خداوند آنان را تعیین فرموده بود.
اما با نگاهی عمیق¬تر در می¬یابیم، مسلم است ابن زیادی که مجری قتل امام حسین است و اگر نبود تقدیر الهی، یک نفر از اسرای کربلا را هم زنده باقی نمی¬گذاشت، نسبت به قتل این دو نوجوان جهت عطوفت و رأفت انسانی از خود نشان نداده است؛ بلکه از شدت عصبانیت و خشم از پول کلانی که از دستش رفته بود، اقدام به این مجازات میکند؛ پولی که قرار بود جناب عبدالله بن جعفر، بابت زنده بودن این دو نوجوان پرداخت نماید."