چکیده:
اﺣﮑﺎﻣﯽ را ﮐﻪ در ﺣﮑﻮﻣﺖ اﺳﻼﻣﯽ ﺟﺎری ﻣﯽﺷﻮد، ﻣﯽﺗﻮان ﺑﻪ دو دﺳﺘﻪ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮد: ﺣﮑﻢ اﻟﻬﯽ و ﺣﮑﻢ ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ. اﺣﮑﺎم اﻟﻬﯽ ﻫﻤﺎن اﺣﮑﺎم ﮐﻠﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﺘﻬﺪ آﻧﻬﺎ را از ادﻟﻪ ارﺑﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺘﺎب، ﺳﻨﺖ، اﺟﻤﺎع و ﻋﻘﻞ، ﺑﻪ دﺳﺖ آورده و ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻓﺘﻮی در رﺳﺎﻟﻪ ﻋﻤﻠﯿﻪ ﺑﯿﺎن ﻣﯽﮐﻨﺪ. اﻣﺎ اﺣﮑﺎم ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﺑﻪ اﺣﮑﺎﻣﯽ ﮐﻠﯽ و ﺟﺰﯾﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﺣﺎﮐﻢ اﺳﻼﻣﯽ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻗﻮاﻧﯿﻦ، ﺿﻮاﺑﻂ و ﻧﯿﺰ ﻣﺼﺎﻟﺢ ﻧﻈﺎم و ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ اﻧﺸﺎء ﯾﺎ اﺟﺮاء ﻣﯽﮐﻨﺪ. روﺷﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻃﺎﻋﺖ از اﺣﮑﺎم اﻟﻬﯽ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﯽ واﺟﺐ اﺳﺖ؛ اﻣﺎ آﻧﭽﻪ ﻣﻮرد ﺳﻮال و ﺗﺮدﯾﺪ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ، اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ: آﯾﺎ ﺣﮑﻢ ﺣﺎﮐﻢ اﺳﻼﻣﯽ ﻫﻢ دارای وﺟﻮب اﻃﺎﻋﺖ اﺳﺖ ﯾﺎ ﺧﯿﺮ؟ در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﺲ از ﺑﺮرﺳﯽ ادﻟﻪ ﻓﺮﯾﻘﯿﻦ، روﺷﻦ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺣﮑﻢ ﺣﺎﮐﻢ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ اﺣﮑﺎم اﻟﻬﯽ واﺟﺐ اﻻﻃﺎﻋﺔ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ اﺑﺘﺪا ﺑﻪ ذﮐﺮ ﻣﻌﻨﺎی ﻟﻐﻮی و اﺻﻄﻼﺣﯽ ﺣﮑﻢ ﻣﯽﭘﺮدازد، ﺳﭙﺲ ﺷﻮاﻫﺪی از ﮐﻠﻤﺎت ﻋﻠﻤﺎء را ذﮐﺮ ﮐﺮده و در آﺧﺮ، ادﻟﻪ ﻓﺮﯾﻘﯿﻦ را در اﯾﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ در ﺻﻮرت ﻧﯿﺎز، ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﺨﺘﺼﺮ ادﻟﻪ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.
خلاصه ماشینی:
"شاید فقیه در همین مسأله، مصلحت جامعه را در عدم دفاع و مبارزه ببیند و مثلا با تطمیع دشمن، از جنگ و خونریزی که به مصلحت نیست جلوگیری کند؛ یعنی از در صلح و مذاکره با دشمن درآید (البته باید توجه داشته باشیم، فرض این مقاله در این است که احکام حکومتی صادر شده از سوی حاکم، درست بوده و شک و شبههای در آن نداریم؛ زیرا منظور از حکم حکومتی، خصوص حکمی نیست که از ناحیه ولی فقیه و حاکم غیر معصوم صادر میشود، بلکه شامل احکام پیامبر و دیگر معصومین: هم میشود).
ادله وجوب اطاعت از دیدگاه علمای شیعه بعد از اینکه قول فقهاء درباره حجیت قول حاکم و وجوب اطاعت از آن معلوم شد، باید ببینیم که دلیل حجیت و وجوب اطاعت چیست؟ با جستجو در کلمات فقهاء، به ادله متعددی در این مسأله میتوان دست یافت که به آنها اشاره میکنیم: الف) بدیهی و فطری بودن اطاعت از حکم حاکم در کتاب «مهذب الاحکام» آمده است: «قبح نقض حکم حاکم، از مسلمات بین همه ملتهایی است که حاکم وقاضی دارند، در نتیجه، حرمت نقض حکم حاکم فطری است» (سبزواری، 1413ق، ج27، ص45).
اگر چه چنین تقسیمی بین آنها وجود دارد، 1 اما از تعابیر آنها به دست میآید که هر دو قسم را حکم شرعی میدانند (عبدالقادر عوده، 1397، ص97-96)؛ زیرا آنها معتقد هستند که تنها وظیفه امام یا خلیفه ـ تعابیری که علماء اهل سنت درباره حاکم شرع به کار میبرند، الفاظی از قبیل امام، خلیفه، امیر المومنین و سلطان میباشد (رافت عثمان، بیتا، ص48) ـ عمل به دستورات و احکام شرع است و لذا بعضی از آنها تنها دلیل وجوب نصب امام را شرع میدانند (الماوردی، 1416ق، ص13)."