چکیده:
از جمله مصادیق بارز حقوق بشردوستانه در مخاصمات بینالمللی، قواعد مربوط به چگونگی رفتار با اسرای جنگی است که قدرت اجرایی بیشتری نیز نسبت به سایر مقررات مربوط دارد. از میان پیماننامههای بینالمللی، کنوانسیون سوم ژنو، مصوب (1949) مهمترین و جامعترین سند در حمایت از حقوق اسرای جنگی است. بحث اسارت از جمله موضوعات قابل توجه در شاهنامه هم بهشمار میآید که در خلال جنگها و با نمونههای گوناگون و گاه متفاوتی از سوی شاعر، دیده میشود و از آنجا که این اثر به دلیل وسعت همهجانبه، دربردارنده آداب و قوانین جنگ و مظاهر تمدنی اقوام ایرانی و انیرانی از روزگار کهن در این حوزه است، یکی از غنیترین و مهم-ترین منابعی است که میتواند بازتابی از عناصر آیینی و سیاسی حکومتها را پیرامون حقوق اسرا در ادوار مختلف تاریخی نمایان سازد. هدف این پژوهش بررسی ابعاد گوناگون حقوق اسرای جنگی در شاهنامه و تحلیل آن بر مبنای مواد و بندهای کنوانسیون سوم ژنو است. بررسیهای انجام شده، نشان میدهد که شاهان ایرانیِ شاهنامه، نسبت به شاهان انیرانی به حقوق و کرامت انسانی اسرا بیشتر پایبند بوده و برخوردی بشردوستانهتر با آنان داشتهاند؛ از سویی، توجه به حقوق اسرا در دوره تاریخی، بهویژه در میان شاهان ساسانی، نسبت به دو دوره دیگر محسوستر است و در این میان، زنهاردهی به اسیران بیشترین نمونهها را در بر میگیرد.
خلاصه ماشینی:
بحث اسارت از جمله موضوعات تأملبرانگیز در شاهنامه نیز به شمار میآید که فردوسی در خلال جنگها و با نمونههای گوناگون و گاه متفاوتی، آنها را بازگو کردهاست و از آنجا که این اثر به دلیل گستردگی، دربردارندهی آداب و قوانین جنگ و مظاهر تمدنی اقوام ایرانی و انیرانی از روزگار کهن در این حوزه بوده، یکی از غنیترین و مهمترین منابعی است که بازتابی از عناصر آیینی و سیاسی حکومتها را دربارهی حقوق اسیران در ادوار مختلف تاریخی، نمایان میسازد.
مهمتریـن گزارههـای مشتـرک مطـرحشده در کنوانسیون سوم ژنو و شاهنامهی فردوسی در این خصوص کدامند؟ اسارت و توجه به حقوق اسیران جنگی از جمله مباحثی است که در حوزهی ادبیات کهن و بهویژه شاهنامه، بهطور مستقل بدان توجهی نشده و تنها در قالب مباحث جنگی، اشاراتی جزیی بدان شدهاست؛ بنابراین در این زمینه تنها میتوان به موضوعات و پژوهشهای انجامشده در اینزمینه اشاره کرد: قواعد حقوق جنگ در شاهنامه، (قاسمی، 1389)؛ «راهبردها و فنون جنگ در شاهنامه» (احمدی، 1390)؛ «سپاه و جنگ در شاهنامهی فردوسی» (ناتل خانلری، 1313)؛ زندان، زندانی و شکنجه در شاهنامه و گرشاسبنامه، (هابیل، 1388) و فرماندهی خداوند جنگ: سپهبد فردوسی (بهارمست، 1313).
» (فرزانه، 1369: 16) به هر روی، «هر قدر در شاهنامه و دیگر منظومههای حماسی بیشتر مطالعه کنیم، صفات انسانی دیوان را بیشتر مییابیم و حتی در بعضی مواقع، به این نتیجه میرسیم که تمدن، هنر و دانش ایشان از آدمیان بیشتر است؛ چنانکه خط را به طهمورث آموختند و به فرمان جمشید، خانهها ساختند» (برزگر خالقی، 1379: 85)؛ بنابراین اگر در این پژوهش حقوق اسیران دربارهی دیوان نیز بررسی شده، بنا بر همین اشارههای شاعر درخصوص آنان بودهاست.