چکیده:
غالب فیلسوفان اسلامی ضمن پذیرش تعریف ارسطویی از فضیلت به توسط میان دو حد افراط و تفریط، خود را با اشکالات جدی در باب تعمیم و کلیت این قاعده نسبت به مصادیق مختلف فضیلت مواجه دیده و درصدد رفع آن اشکالات از طرق گوناگون برآمدهاند. این پژوهش درصدد پاسخ به این سوال اساسی است که فیلسوفان اسلامی چه راهحلهایی را برای رفع معضل تعمیم و کلیت در قاعده حد وسط ارسطو ارائه کردهاند؟ در این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی و تجزیه و تحلیل دیدگاههای فیلسوفان اسلامی، ضمن ارائه تبیینی فلسفی از فعل و انفعالات نفس انسانی در جهات تعادلی و فراتعادلی، دیدگاه حکمای اسلامی در عمومیت و کلیت قاعده اعتدال، تفکیک میان فضایل اخلاقی و عقلی و تاکید بر جریان قاعده حد وسط در فضایل اخلاقی و همچنین تصرف در معنای حکمت و تفکیک آن به حکمت نظری و عملی ارائه خواهد شد. تبیین این دیدگاه در نهایت راهکارهایی را در جهت برونرفت از اشکالات قاعده حد وسط ارسطویی در مباحث فضیلتشناختی پیشنهاد میدهد.
Agreeing with Aristotelian definition of virtue as the desirable middle between the two extremes، one of excess and the other of deficiency. Most Muslim philosophers have met with serious problems in the way of generalization of this rule to various instances of virtue and sought to overcome the problems in various ways. This research attempts to answer the basic question: what Islamic philosophers have proposed to solve the generalization problem of Aristotle's rule? In this paper، by a descriptive-analytical method and analyzing the views of Islamic philosophers، while presenting a philosophical explanation of the actions of human soul in equilibrium and meta-equilibrium directions، the viewpoint of Islamic scholars in the generalization of Aristotle`s rule of moderation، the separation between ethical and rational virtues and emphasis on its applicability in ethics، and separation of the theoretical and practical wisdom have been explained. The explanation of this perspective ultimately suggests ways to solve the problems in generalizing Aristotelian rule in the field of virtues.
خلاصه ماشینی:
بنابراین آن قسم از حکمت که در عداد سایر فضایل و دارای حد افراط و تفریط دانسته شده است، درواقع بهمعنای اعتدال در بهکارگیری تفکر و اندیشه در مصالح معاش و امورات زندگی است که ماهیتی عملی و نه نظری دارد؛ گو اینکه تفسیر آن به توسط میان بلاهت و جربزه نیز مفید همین معناست، زیرا جربزه تنها در ذیل عقل عملی مطرح میشود، «پس در این صورت نمیتوان فضایل را منحصر در سه فضیلت دانست؛ چراکه با این وصف، فضیلت معرفت به حقایق موجودات از آن خارج میشود، بلکه تنها میتوان گفت فضایل متعلق به قوه عملیه سه فضیلت هستند.
بنابراین پاسخ کلی حکمای اسلامی در حل شبهه تعمیم و کلیت قاعده حد وسط ارسطویی این است که جریان قاعده اعتدال را میبایست به فضایل اخلاقی و حکمت عملی ـ بهمعنای بایدونبایدهای عملی در نفس انسان ـ محدود و حکمت نظری بهمعنای تفکر درباره حقایق موجودات را از شمول آن خارج کرد و به یک معنا، به کارگیری و استعمال قوه عاقله را که در تدبیر و تنظیم روابط درونی و بیرونی انسان تبلور پیدا میکند، ذیل قاعده حد وسط قرار داد.
درنهایت برخی دیگر با تأکید بر این نکته که قاعده اعتدال و حد وسط تنها در امور عملی و قوای آن جاری میباشد، اعتقاد دارند منظور از حکمت در فضایل سهگانه نفس که مشمول قاعده حد وسط قلمداد میگردد، در حقیقت به کارگیری و استعمال قوه فکریه حکمیه میباشد که در این صورت میتوان برای آن حد وسط و جانب افراط و تفریطی قائل شد.