چکیده:
ابراهیم گلشنی بردعی یکی از عارفان بزرگ طریقۀ خلوتیه و از سنّیهای متعصب بود که شخصیت ادبی و عرفانی وی در نزد اهل تحقیق و ادب چندان شناخته نیست. گلشنی در عرفان صاحب طریقت خاص بود و مریدان زیادی داشت چنانکه طریقۀ گلشنی در سرزمینهای عثمانی و مصر، منسوب به اوست. گلشنی بردعی یکی از خیل شاعرانی است که می توان در شعر وی تأثیر بسیار بالای قرآن را مشاهده کرد. آشنایی عمیق و گسترۀ وی با آموزههای قرآنی باعث شده است که کلام وی به صورتهای مختلف دربرگیرندۀ مضامین قرآنی باشد. این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، هدف آن بررسی تأثیر قرآن در نسخۀ خطی دیوان وی است که در کتابخانۀ فاتح استانبول به شمارۀ 3866 نگهداری میشود. مهمترین محورهای این پژوهش، بررسی آرایههایی چون تضمین، تلمیح و اقتباسات قرآنی است که دو شیوۀ تأثیر واژگانی و گزارهای را در بر میگیرد. نتایج این بررسی نشان میدهد که گلشنی در مبحث تلمیح و اقتباس بیشترین تأثیر از قرآن پذیرفته است و بیشترین تلمیحات وی مربوط به داستانهای پیامبران است.
Ebrahim Golshani Bardaie was one of the great mystics of Khalwatiyya and a fanatical Sunni، whose literary and mystical character is not known widely enough by scholars. Golshani had his own tariqah in mysticism and had many disciples، and the Golshani tariqah in the Ottoman lands and Egypt is attributed to him. Golshani Bardaie is one of the many poets in whose poetry the strong effect of the Qur'an can be observed. His deep and extensive acquaintance with the Qur'anic teachings has made his words in various ways incorporate Qur'anic themes. The present descriptive-analytic study aimed to investigate the effect of the Qur'an on the manuscript of his Diwan، which is stored in Fatih Library in Istanbul with the accession number of 3866. The main focus of this study is examining literary devices such as literary tazmin، allusion، and Qur'anic adaptations that embrace both lexical and propositional methods of influence. The results show that Golshani's work was chiefly influenced by the Qur'an in allusion and adaptation، and most of his allusions relate to the stories of the prophets.
خلاصه ماشینی:
در سوره کهف داستان فردی درستکار به نام ذوالقرنین مطرح میشود که بعد از شنیدن آزار مردم به وسیله یاجوج و ماجوج دیواری از آهن مذاب بین آنها و مردم ایجاد میکند؛ ولیکن ذوالقرنین وعده میدهد که آن زمان که روز آخر نزدیک شود، این دیوار از بین خواهد رفت : *«قالوا یا ذا القرنین إن یأجوج ومأجوج مفسدون فی الأرض فهل نجعل لک خرجا علی أن تجعل بیننا وبینهم سدا»(کهف : ٩٤) هر که ز یأجوج فکر مینرهد چون خیال هست به مأجوج شد در آن ای پسر (غزل ٤٩٠ ب ٤) در دیوان گلشنی، شخصیت ذوالقرنین معادل با اسکندر فرض شده و وی مکررا اسکندر سازنده سدی میداند که در قرآن به ذوالقرنین نسبت داده شده است : سکندرنسبت انسانی بباید که داند چیست از یأجوج سد را (غزل ١٣ ب ٧) بر حالت سماعم یأجوج قال قیلت دیده سکندر عشق زان بت منکرم سد (غزل ٤٢٤ ب ٩) به همین دلیل او ذوالقرنین و دارا پادشاه ساسانی را با هم مرتبط می داند و آنها را در بیت زیر با هم می آورد: که داند جز که ذوالقرنین چه بود مذاق جاه دور شاه دارا (غزل ١٢٥ ب ١٣) داستان ابلیس و سرکشی او از فرمان خدا و سجده نکردن بر پیکر آدم به خاطر خودبرتربینی یکی از مضامینی است که گلشنی مکرر به آن اشاره میکند: انا خیر ز مارج دم حسد شد ز آتش که بود از تندی بیدود (غزل ٤٢٦ ب ٩) به کنه بودنم کس مطلع نیست ابا زان کرد ابلیس از سجودم (غزل ١٠٤٨ ب ١٠) تلمیح به داستانهای پیامبران و طواغیت زمان آنها در شعر گلشنی تلمیحات فراوانی دیده میشود که بیشتر آنها به قصص قرآنی و پیامبران و شخصیتهای افسانه ای تعلق دارد.
او در این راه از شخصیتهای کهن و نیز شخصیت های صدر اسلام که در قرآن از آنها صحبت شده است ، در شعر خود استفاده میکند و داستانهای مربوط به آنها را مورد اشاره قرار میدهد.