چکیده:
کارکرد ابهام در فرایند خوانش متن تألیف فروغ صهبا، پیچیدگیها و شگردهای روایی در مبهم ساختن داستان را بررسی کرده است. «ابهام» صنعتی است در نوشتار که بنا به مقتضیات نویسنده و متن، میتواند عنصری جوهری و ذاتی یا ترفند ادبی تلقی شود. به رغم تلاش نویسنده در ارائه شواهد بسیاری از شگردهای ابهام آفرینی در داستان مدرن، ایراداتی به کتاب وارد است. پراکندگی و ضعف طبقهبندی مطالب در ساختار کتاب و تلقی نادرست از ابهام ایرادهای کلی کتاب است: 1- نپرداختن به انواع متنهای نوشتاری مانند متنهای عرفانی و شعر، و فروکاستن ابهام به نوع نوشتاری داستان- آن هم صرفا داستان مدرن و پسامدرن- در حالی که عنوان کتاب، بررسی ابهام در «متن» را هدف پیش روی خود قرار داده است، 2-یکی انگاشتن ابهام با پیچیدگی، 3- نبود تمایز میان انواع ابهام(ساختگی، ادبی، جوهری) 4- تنزل دادن ابهام به عنوان ترفندی برای حفظ صدارت نویسنده است از مهمترین مواردی است که مقاله حاضر به آنها پرداخته است.
The main aim of the book “Ambiguity function in the process of reading the text authored by Forough Sahba” is to examine complexities، discurcitivities and narrative techniques making the stories ambiguous. Although the author attempts to present a host of evidences on ambiguous-making techniques for modern stories، there still exist some criticisms on the structure and content of the book which requires its examination more closely. Disorganization and weakness in the classification of the book’s contents besides misreading of “ ambiguity” are the main drawbacks of the present book. More evidently، reducing the ambiguity in stories، merely modern and postmodern ones، equaling the ambiguity with is complexities and discursivities and also downgrading the ambiguity which are perceived as strategies for maintaining the author’s authority are the main motives for writing this paper.
خلاصه ماشینی:
پراکنـدگی و ضعف طبقه بندی مطالب در ساختار کتاب و تلقی نادرست از ابهـام ایرادهـای کلی کتاب است : ١- نپرداختن به انواع متن های نوشتاری مانند متن های عرفـانی و شعر، و فروکاستن ابهام به نوع نوشتاری داستان - آن هم صرفا داستان مدرن و پسامدرن - در حالی که عنوان کتاب ، بررسی ابهام در «متن » را هدف پیش روی خود قرار داده است ، ٢-یکی انگاشتن ابهام بـا پیچیـدگی، ٣- نبـود تمـایز میـان انواع ابهام (ساختگی، ادبی، جوهری) ٤- تنزل دادن ابهام به عنوان ترفندی بـرای حفظ صدارت نویسنده است از مهم ترین مواردی است که مقاله حاضر بـه آنهـا پرداخته است .
- نویسنده عنوان میکند که منتقدان در مورد چگونگی و نوع دریافت معنا از طـرف خواننده و نویسنده سه نظریه ارائه داده اند و سپس دیدگاه های آنها را بدون اینکـه دقیقـا مشخص شود کدام نظر از چه کسی یا چه جریان فکری است ، میآورد و به این بسـنده میکند که بگوید منتقدان گروه اول ، گروه دوم و سوم ...
الزام در به کارگیری این همه ترفند از جانب نویسـنده اسـت کـه مـیخواهـد همچنـان اقتدار و صدارت خود را حفظ کند، این که نویسنده میکوشد به شیوه های مختلف ابهام و دوپهلوگـویی را در داسـتان بـه کـار گیـرد دلیلـی بـر اثبـات محکـم تـر ایـن نظریـه است (صهبا،١٣٩٢: ١٧) ٥.