چکیده:
از دلایل بیکاری، نبود تناسب بین مهارت افراد و نیازهای موجود برای مهارت در جامعه است. تناسب بهتر
مهارت نیروی کار و مشاغل، به نرخ بیکاری پایین تر، بهره وری بالاتر و همچنین رقابت پذیری بیشتر منجر میشود. در این پژوهش به بررسی عدم تناسب مهارت شغلی و نقش آن بر بیکاری پرداخته شده است. در این راستا و به منظور کمّی کردن مسئله عدم مهارت، از اطلاعات موجود در طرح آمارگیری نیروی کار از بهار سال 84 تا زمستان سال 89 در سطح کلان کشوری استفاده خواهد شد. بنابر نتایج تحقیق، عدم مهارت برای زنان بسیار بالاتر از میزان عدم مهارت برای مردان در زمان یکسان میباشد. در حالت کلی شاخص عدم تطبیق مهارت برای زنان چیزی حدود سه یا چهار برابر میزان مشابه شاخص برای مردان است. همچنین یافتههای تحقیق حاکی از آن است که جوانان بیشتر تحت تاثیر عدم مهارت قرار دارند و این میزان برای بزرگسالان رقم کوچکی است (همواره کمتر از 04.10 % میباشد)؛ از سوی دیگر برای تمامی گروه های سنی و جنسیتی، آموزش کمتر از اندازه کاهش یافته است در حالی که آموزش 29 ساله طی دوره مورد بررسی روندی افزایشی را نشان میدهد. درنهایت - بیش از اندازه بخصوص برای جوانان 15 بر اساس یافتههای این پژوهش، عدم تطبیق مهارت تاثیر مثبت و معنا داری بر نرخ بیکاری دارد؛ بگونهای که 1
درصد افزایش در شاخص عدم تطبیق مهارت منجر به افزایش 0,08 درصد در نرخ بیکاری میشود.
خلاصه ماشینی:
"با نگاهی گذرا به وضعیت و عملکرد دانش آموختگان سطوح مختلف آموزشی در بازار کار و ازریابی میزان رضایتمندی کارفرمایان در بخشهای مختلف، در مییابیم که بیشتر خروجیهای نظام آموزشی یا به عبارت دیگر، دانش آموختگان، فاقد تواناییها و قابلیتهای اساسی مورد نیاز بازارکار بودهاند؛ لیکن حتی توان بهرهگیری از فرصتهای شغلی موجود را نیز نداشتهاند؛ از طرف دیگر نرخ بالای بیکاری تحصیل کردگان نشاندهنده نامطلوب بودن سطح کارایی بیرونی و عدم توفیق نظام آموزشی در کسب نرخ بازده قابل قبول است؛ از این رو نبود ارتباط مناسب بین آموزشهای نیروی کار و نیازهای بازارکار، یکی از مشکلات اساسی موجود در بازار کار کشوراست که این پدیده سبب افزایش و تداوم نرخ های بالای بیکاری در کشور و در دهههای اخیر شده است.
بطور کلی عدم تطبیق برای این استان روندی متغیر داشته است و دلیل عمده تغییرات، شکاف بین عرضه و تقاضای مهارت در سطح ابتدایی میباشد؛ بطوریکه میزان شکاف در آموزش ابتدایی در بهار سال 84 با رقم 9.
هم چنین وجود اختلاف گسترده بین نرخ بیکاری جمعیت جوان(افراد 15-29 ساله) در سطوح مختلف آموزشی علت بالا بودن شاخص عدم تطبیق جوانان در مقایسه با بزرگسالان میباشد؛ برای نمونه نرخ بیکاری جوانان در سه سطح آموزشی ابتدایی متوسطه و عالی در بهار سال 89 به ترتیب برابر 17.
وجود اختلاف فاحش بین نرخ بیکاری افراد با سطح آموزش ابتدایی و دو گروه دیگر است که سبب بالاتر بودن میزان شاخص برای زنان نسبت به مردان در زمان یکسان میباشد."