چکیده:
محمد ارکون، یکی از اندیشمندان معاصر عرب است که سهمی ویژه در تحول فهم و برداشت از تاریخ در مطالعات معاصر دارد. در این نوشتار که ویژه بازخوانی روش او برای فهم تاریخ اسلام است، ابتدا مفهوم روش شناسی تاریخی بیان شده و پس از مرور روش های پژوهشی عام ارکون، روش نقد تاریخی او مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. وی که این روش را برای بررسی یکی از مهم ترین ادوار تاریخ اسلام، یعنی عصر امویان و عباسیان به کار بسته است، با هجرت از فقه اللغه و نقد شیوه های مطالعاتی مستشرقان و اندیشمندان مسلمان، روشی نو را در مطالعه تاریخ اسلام به کار برده که تحلیل های عقلی و نقد منابع تاریخی، از جمله مهم ترین مولفه های آن به شمار می رود.
خلاصه ماشینی:
در این نوشتار که ویژه بازخوانی روش او برای فهم تاریخ اسلام است، ابتدا مفهوم روششناسی تاریخی بیان شده و پس از مرور روشهای پژوهشی عام ارکون، روش نقد تاریخی او مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است.
وی که این روش را برای بررسی یکی از مهمترین ادوار تاریخ اسلام، یعنی عصر امویان و عباسیان به کار بسته است، با هجرت از فقهاللغه و نقد شیوههای مطالعاتی مستشرقان و اندیشمندان مسلمان، روشی نو را در مطالعه تاریخ اسلام به کار برده که تحلیلهای عقلی و نقد منابع تاریخی، از جمله مهمترین مؤلفههای آن به شمار میرود.
ارکون در کتاب نزعة الأنسنة فی الفکر العربی، نقطه آغازین مطالعات تاریخی خود را از قرن چهارم هجری که عصر شکوفایی علمی و تمدنی جهان اسلام است، آغاز نموده است.
328 این اثر، به مطالعه در مورد ابنمسکویه (م 421ق) پرداخته است؛ اما شامل دو ویژگی مهم است؛ اول، توجه به مسائل مطرحشده در دین و جامعه اسلامی در آن دوره (قرن چهارم هجری)، و دیگری، تأکید بر کاربرد روشی عقلانی در مطالعات تاریخی که از سوی ارکون توصیه میگردد.
ارکون در پژوهش خود در این دوره از تاریخ اسلام، تمام آثار و کتابهای ابنمسکویه و ابوحیان توحیدی (م 400 یا 410ق) و همچنین، ابوالحسن عامری (م381ق) را با توجه به محوریت اخلاق، مورد بررسی قرار داده است.
338 باید یادآور شد که ارکون در بدو امر، شیوه مطالعات اسلامی مستشرقان را پذیرفته بود و بر اساس آن، تحقیقاتی را ارائه کرده بود؛ 339 اما در مرحله بعد، این شیوه مطالعاتی را مورد انتقاد قرار داد و شیوه آنان را برای شناخت صحیح اسلام، ناکافی و ناقص دانست.