چکیده:
از نظر بسیاری از فقهای امامیه ایراد جراحت بر نرمۀ گوش، چنانچه به سوراخ شدن یا شکاف و پارگی آن منجر شود، دیۀ مقدر دارد، که البته میان ایشان در مقدار آن اختلاف نظر وجود دارد. عدهای به یکششم دیۀ کامل و برخی به یکهجدهم دیۀ کامل قائل هستند. در نوشتار حاضر، با روشی تحلیلی – توصیفی از طریق تتبع در ادلۀ موجود به این نتیجه رهنمون شدیم که مستند تقدیر دیه در جنایت مورد بحث، برخی روایات و نیز اجماع است که بررسی آنها نشان میدهد هیچکدام قابلیت اثبات مقدر بودن دیۀ چنین جراحتی را ندارند، و از اینرو باید همسو با برخی از معاصران به ارش نظر داد. قانونگذار مجازات اسلامی در سال 1392، طی مادۀ (601) به شکلی ناقص صرفاً پاره کردن نرمۀ گوش را مورد توجه قرار داده و طی اقدام تأملبرانگیزی برای آن یکنهم دیۀ کامل تعیین کرد، حکمی که هیچ پشتوانۀ فقهی ندارد.
From the perspective of Many Shiite jurists، Injuring Earlobe leading to its perforation or tear، has ordained Penal Compensation. whereas the amount of which is controversial among them. Some believe Its amount is one-sixth and so do some One-eighth. In this paper، with Analytical - Descriptive method thorough investigation into available documents، Came to the conclusion that Basis for determining Penal Compensation In this crime are narrations as well as consensus. by examining them it became clear that They can not determine the amount of such injury، And hence should be consistent with some contemporaries accept Non-ordained Penal Compensation. Islamic Penal Code، adopted in 2013 incompletely in Article (601) Merely considered Earlobe tearing and During controversial action determine one ninth from Penal Compensation، A decision which does not have any legal backing.
خلاصه ماشینی:
اینکه دقیقا کدام جراحت بر نرمه ، دارای حکم خاص است که باید از دیگـر جراحات تمایز داده شود، همان طور که بررسی خواهد شد، عنوان مورد بحـث بسـیاری از فقها ناظر بر «خرم » نرمۀ گوش است ، که برخی آن را معادل «ثقب » و به معنای سوراخ کردن آورده اند (ابن حمزه طوسی ، ١٤٠٨: ٤٤٦؛ صیمری بحرانـی، ١٤٢٠: ٤٠٩؛ سـبزواری ، ١٤١٣: ١٧٧) و عده ای در مفهوم «شق » یعنی شکافتن استعمال کرده اند (حسینی عـاملی ، بـی تـا، ج ١٠: ٣٩٦)١ لکن حق با کسانی است که آن را در مفهومی اعم کـه شـامل سـوراخ کـردن و شکافتن باشد به کار برده اند (فـیض کاشـانی ، ١٤٠٦: ١١٢٢؛ علامـه مجلسـی ، ١٤٠٦: ٥٥١) برداشتی که با نگاه علمای لغت سازگارتر است ، زیرا ایشـان «خـرم » را در معنـای سـوراخ کردن و شکافتن استعمال کرده اند (ابن أثیر جزری ، بی تا: ٢٧؛ ابـن منظـور افریقـی ، ١٤١٤، ج ١٢: ١٧٠) و ادلۀ مورد استناد فقها در این فرع نیز بر ارادة چنین معنای موسعی دلالت دارد، که در مقاله بررسی خواهد شد.