چکیده:
قیصر امینپور، شاعر برجستۀ معاصر، علاوه بر شعر نو در غزل نیز تبحر وافی، و بیش از قالبهای سنتی دیگر، در غزلسرایی ید طولایی دارد. غزل او سادگی و صراحت خاصی دارد و هیچ تکلف و تصنع خاصی در آن دیده نمیشود. غزل او امتداد جریانی در ادب معاصر است که بدان «غزل نو» میگویند و بیشتر نزدیک به شعر نو یا نیمایی است. حال و هوای عمدۀ حاکم بر غزل او عبارتند از: بیان حدیث نَفْس، توصیف حالات درونی و شخصی و نیز انتقاد ملایم اجتماعی. او از زبان ساده و تخاطب عادی و یا حتی محاوره برای حصول این بیان بهره میگیرد. این نوع شعر، فاقد قیدوبندهای سنتی غزل است؛ چه در حیطۀ محتوا و مضمون و چه در حیطۀ شکل و ساختار. از نظر شکل و ساختار، ابیات این نوع غزل کوتاه، و تمرکز وحدت معنایی شعر، بیشتر بر محور عمودی غزل است. در زمینۀ قافیهپردازی نیز به نوآوریهایی دست زدهاست و در غزل، بیشتر از ردیف و به صورت فعلی بهره جستهاست. این مقاله به شیوۀ توصیفی تألیف یافته که با استمداد و استناد به ابزارهای آماری، به تبیین و توضیح بحث پرداختهاست.
Qeysar Aminpour، the prominent contemporary Persian poet، was skilled in composing sonnet (ghazal) more than other traditional forms of poetry and besides his expertise in modern poetry. His sonnets are of certain simplicity and directness with no complexity or special artificiality. His sonnet is considered as the continuation of a flow in modern literature which is called “New Sonnet” and is said to be more close to the spirit of the Modern or Nimaei Poetry. The prevailing mood for his sonnets is mainly: expressing the narration (hadith) of his own self، describing his inner and personal states، and، a mild social criticism. He uses a simple language، ordinary addressing and even conversation to achieve a suitable way to express his points. This kind of poem lacks the traditional constraints of sonnet، both in terms of content and theme and in terms of form and structure. In terms of form and structure، the distiches of this type of sonnet are short، while the focus of semantic unity of the poem is more on the vertical axis of sonnet. He has also made innovations in the field of rhyming so that he has utilized radifs (identical ending syllables) –mostly verbal- in his sonnets. Through a descriptive method and using and reference to the statistical tools، it has been tried in present paper to explain the subject of discussion.
خلاصه ماشینی:
ایـن قسـم شـعر به نسبت بیش از انواع دیگر در ادب ما مورد عنایت بوده است (اخوان ثالـث ، ١٣٧٥، ب : ١٢٦) و نه تنها مورد عنایت بیشتر، بلکه بیش از قالب های دیگر نیز نقد شده است و یا حتی بعضی آن را برترین نوع شعر دانسته اند (ر.
اولـین غـزل در مجموعه ، دستور زبان عشق نام دارد؛ شعری زیبا که قیصر آن را عنوان دفتر شعر خود نیز کرده است و در آن ، به اصطلاحات دستور زبان اشاره میکند: «آن کــه دســتور زبــان عشــق را بـــی گـــزاره در نهـــاد مـــا نهـــاد» (امین پور، ١٣٨٨: ٣٤).
(به تصویر صفحه رجوع شود) ٦ ـ آشناییزدایی قیصر برخلاف هنجار رایج زبان و ادب فارسی، ضمیر را جمع بسته ، حتـی آن را بـه یـک ضمیر دیگر افزوده است که شمه ای از بدعت ها و بـدایع سـاختار شـعر و هنـر او را نشـان می دهد: «من جز برای تو نمی خواهم خودم را ای از همه من های من ، بهتر من تو» (امین پور، ١٣٨٨: ٣٥).
قیصر در دفتر «آینه های ناگهان » غزلی دارد با عنوان «اگر عشق نبود» و یا حتی همین عنوان را ردیف غزل خود قرار داده ، از عشق به «چشم دل » تعبیر کرده است : «بیعشق ، دلم جز گرهی کور چه بود؟ دل چشم نمی گشود، اگر عشق نبـود» (همان : ٣٠٨).